Wednesday, August 29, 2007


برنامه براي توليد گياهان مقاوم به شوري

يك گروه از پژوهشگران آمريكايي پيش بيني ميكنند بتوانند گياهاني توليد كنند كه در شرايط گلخانه اي و با آب دريا رشد ميكنند.براي اين هدف, شركتي به نام فيوچراژن با كمك متخصصان سه موسسه پژوهشهاي كشاورزي ايالات متحده تشكيل شده كه در حال گردآوري اكتشافات ثبت شده مربوط به هدف ياد شده است.اين پژوهشگران مدعي هستند كه هدفشان توسعه ژنتيك "دوستدار محيط زيست" است كه تا كنون منجر به توليد ارقام گوجه فرنگي و برنجي شده كه در خاكهاي خيلي شور رشد كرده و در دما و رطوبت پايين به خواب ميروند.اين گروه در حال حاضر مشغول جلب سرمايه براي ايجاد مزارع آزمايشي, و نيز كسب موافقت وزارت كشاورزي و شوراي غذا و داروي ايالات متحده براي استفاده تجاري محصولات خود است.اما روي آوري اخير آن ها به سرمايه گذاران بريتانيايي به جاي آمريكايي, عليرغم تمايل كمتر انگليسيها به اين فناوري, احتمالا منجر به بالا گرفتن دوباره بحث در مورد بي خطر بودن اين نوع كشت خواهد شد.گروه پژوهشگران كه از سه دانشگاه پوردو, آريزونا, و ايلينوي هستند معتقدند كه روشهاي آنان به دليل اينكه ژن جديدي به ريخته ارثي گياه اضافه نميكند نگراني هايي را كه قبلا در مورد دستكاري ژنتيكي گياهان وجود داشت ايجاد نميكند.روش آنان بر پايه مطالعه و افزايش فراواني ژن هايي است كه گياه به كمك آن خود را در برابر شرايط نامساعد محيطي حفظ ميكند. به طور خاص ژني موسوم به Sos1 شناسايي شده كه به گياه كمك ميكند نمك اضافي را قبل از آسيب زدن به گياه دفع كند و به اين ترتيب بقاي گياه را در خاكهاي شور آسان ميكند."برونو روجيه رو" مدير اجرايي فيوچراژن اميدوار است بتواند گياهاني را توليد كند كه بتوان آن ها را به جاي آب شيرين با آب دريا آبياري كرد.با وجود اين هنوز اين برنامه ترديدهايي را بر مي انگيزد. "كارلو ليفرت" استاد كشاورزي ارگانيك دانشگاه نيوكاسل ميگويد: "در حال حاضر مردم نسبت به پديده دستكاري ژنتيكي به ديده شك نگاه ميكنند و به اين شركتها اعتماد ندارند."تا زماني كه آزمايشها كامل نشده, نميتوان از مشكلات عملي اين برنامه سخن گفت. يكي از مشكلات عمده, عملكرد گياه در خاكهاي شور خواهد بود. در چنين خاكهايي, دفع نمك از ريشه به داخل خاك همراه با صرف مقدار زيادي انرژي خواهد بود.دكتر "ري بره سان" استاد دانشگاه پوردو از مخالفت مستمر بريتانيا و اروپا با دستكاري ژنتيكي گله مند است: "طرفداران محيط زيست نيت مثبتي دارند, اما دانش آنها محدود است. سطح علمي استدلال اين گروه بسيار پايين است. هدف ما افزايش توليد در واحد سطح است, و اين به معني كاهش سطح زمين زير كشت خواهد بود. همه متخصصان محيط زيست ميدانند كه اثر منفي كشاورزي سنتي بر زيست بومها از هر عامل ديگري بيشتر بوده."يك سوم زمينهاي زراعي آبي جهان به دليل شوري بالا غير قابل استفاده اند. بعد از هر آبياري, به ويژه در مناطق گرمسير, آب تبخير شده و نمك را در خاك بر جاي ميگذارد. يك راه حل اين مشكل آبشويي اين اراضي است, اما در جايي كه منابع آب محدود است اين كار عملي نيست.تخمين زده ميشود در ايالات متحده سالانه 6ميليارد دلار/4ميليارد پوند محصول زراعي به دليل غير قابل استفاده شدن زمينهاي زراعي از دست ميرود. انتظار ميرود اين گونه محصولات علاوه بر ايالات متحده در چين, استراليا و آمريكاي جنوبي هم طرفداراني پيدا كند.پي نوشت: در پي انتشار اين مقاله در گاردين, دو پاسخ به اين روزنامه ارسال شد كه چكيده آن به اين شرح است:"پني كمپ" سخنگوي حزب سبزها: شوري راه حلهاي ديگري نيز دارد كه خطر آنها بسيار كمتر از استفاده از مواد تغيير يافته ژنتيكي است, از جمله ايجاد زهكشي مناسب. در بلند مدت اروپا قصد دارد بازارهايي ايجاد كند كه نياز كشاورزان را به الگوهاي صنعتي (توليد محصول ارزان قيمت) كمتر كرده و بستر توسعه كشاورزي پايدار را ايجاد كند.دكتر "ريچارد لاوسون": ادعاي شركت فيوچراژن بي پايه است. اگر آبياري با آب شيرين منجر به شوري ميشود, آبياري با آب دريا اثر شديدتري خواهد داشت. اين پژوهشگران تنها به زمينه هاي تخصصي خود توجه دارند و اثرات پيچيده زيست محيطي را ناديده ميگيرند
منبع: گاردین

گياهان سايه دار و درختچه ها

اهميت اين‌گونه درختان در باغ ايراني، بيشتر ايجاد سايه و زيبايي است. اينگونه درختان كه اكثراً غير مثمر هستند بيشتر در محور اصلي باغ كاشته مي‌شدند. در اينجا انواع درختان به ترتيب اهميت آنها در باغ ايراني معرفي مي‌گردند منابع مورد استفاده در اين مبحث‌، باغهاي ايراني ( پيرنيا، محمد كريم ) باغ ايراني (دانش دوست‌، يعقوب ) باغ ( ابوالقاسمي، لطيف ) گياهان پهن برگ مقاوم به شرايط نامساعد( يارايي‌، رامي) فلور ايران ( قهرمان‌، احمد ) و كتاب TREES Coombes,Allem هستند.
1- سروها: Cupressus Cupressaceae : تيره 1-1- سرو ناز:Cupressus sempervirns داراي تاج مخروطي شكل و زيباست و ميوه آن به صورت كروي است. برگهاي فلسي و متراكم دارد و نوك آن به سمت بالا قراردارد. زربين C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعي و افقي و سرو شيرازC.v .var. Fastigiata كه بعنوان گياه تزئيني در باغهاي تاريخي و در محورهاي اصلي كاشته مي‌شده و به باغ زيبايي خاصي مي‌بخشيده‌اند، از واريته‌هاي سروناز هستند. 1-2- سرو نقرهاي: Capressus arizonica داراي برگهاي نقرهاي است . بومي ايران نمي باشد. ولي در باغها كشت آن ديده شده است و ارتفاع آن به 8 متر مي رسد. 1-3- سرو خمره‌اي Bieta orientalis داراي برگهاي فلسي شكل است. رنگ عمومي آن سبز و روشن است كه در زمستان كمي تغيير رنگ مي‌دهد. بعنوان پرچين هم از آن استفاده مي‌شود. ميوه آن مخروطي كوچك است. از2 الي 5 فلس تشكيل شده كه در كنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونه‌هاي رايج در باغ‌هاي ايراني هستند و در اكثر باغهاي تاريخي بويژه در باغهاي شيراز، باغ فين كاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده مي‌شوند.
2- چنار درختي پهن برگ و خزان كننده‌، با پوست روشن (خاكستري) است. ارتفاع آن به 25 متر مي‌رسد. ميوه آن كركدار وگرد و داراي دنباله است. دنباله ميوه‌ها اكثراً بين 6تا 8 سانتي‌متر است .ميوه آن در پاييز مي‌‌رسد. برگها با پهنك داراي 5 تا 7 قطعه دندانه‌‌دار هستند. گرده آن باعث آلرژي در افراد مي‌شود مهمترين گونه آن P.orientalis است كه در باغهاي قديمي در مناطقي مانند تهران رواج بسيار داشته است و اصولاً تهران در قديم چنارستان بوده است. از گونه‌هاي ديگر آن مي‌توان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره كرد.
3-كاج ايرانيPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea) : تيره درختي بزرگ با ميوه مخروطي شكل است كه ارتفاع درخت به 20 تا30 متر مي‌رسد. شاخه‌هاي آن نسبتاً بلند هستند برگهاي آن دائمي با يك رگبرگ مي‌باشد. دانه گرده ( ميكروسپور: اندام توليد مثلي نرگياه) آن داراي بادكنك است كه موجب تسهيل در عمل گرده افشاني مي‌گردد. دستگاه ماده مخروطي شكل و بر روي آن برگه‌هاي متعددي موجود است كه آنها را برچه ( كوچكترين واحد مادگي) مي نامند، درون آن تخمك )مگاسپور: اندام توليد مثلي ماده گياه ( قرار دارد. چوب آن صمغي است و مصارف صنعتي دارد. اين گونه گياهي از حلب وارد ايران شده است. از گونه‌هاي ديگر كاج كه در باغها كاشته مي‌شوند: كاج جنگلي P.sylvestris‌، كاج كاشفي P.longifolia‌، كاج سياه P.laricio مي‌باشد. كه اكثراً بومي ايران نمي‌باشند. در بيشتر باغهاي تاريخي و در اكثر نقاط كشور به جز جنوب و حاشيه خليج فارس اين گونه گياهي وجود دارد.
4- صنوبرPopulus spp Salicacea : تيره اين درخت داراي ريشه‌هاي سطحي بوده ولي رشد آنها بسيار عالي است و دركمتر از15 سال به ارتفاع 25 متر مي رسد. خزان كننده‌، پهن برگ و تك پايه(دانه گرده و مادگي روي يك گياه تشكيل و لقاح صورت مي گيرد) است. گلها منفرد، اكثراً كركدار، و با گل آذين(طرز قرارگرفتن گلها روي ساقه و يا شاخه) خوشه‌اي بوده و ميوه‌ها كركدار است. گونه هاي آن عبارتند از: 4-1- سپيدار: P.alba درختي است ستوني شكل و بلند. پشت برگها روشن‌تر است و نقره‌اي رنگ مي‌باشد ارتفاع آن 25-18 متر و بسيار مقاوم است. در باغهاي تاريخي و قديمي زياد كاشته مي‌شده است چه بعنوان باد شكن در حاشيه‌ها و بعضاً در مسيرهاي اصلي نيز كاشته مي‌شد. 4-2- صنوبر خاكستري: P.canescens ارتفاع آن به 30 متر مي‌رسد. اندازه برگ آن با سپيدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاكستري مايل به زرد مي‌باشد. 4-3- تبريزي:( اشالك‌، صنوبرآسيايي، صنوبر لمباردي)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زياد و زيبا مي‌باشد. معمولاً در كنار باغها كاشته مي‌‌شده است. برگهاي آن لوزي شكل و زيبا كه درازي برگها بيش از پهناي آن مي باشد. در پاييز به رنگ زرد قناري در مي‌آيد. 4-4- صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula برگهاي آن شبيه نارون است.
4-5- پده P.eupratica مخصوص نواحي گرم است.
5- نارون ( وسك‌، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae : تيره درختي است با پوست شكافدار، برگهاي متناوب، خزان كننده و رگبر‌گهاي شانه‌اي، دمبرگ كوتاه، پهنك معمولاً در قاعده مورب‌، حاشيه‌اي اره‌اي مضاعف يا ساده. گوشوارك( زائده اي درقاعد ه برگ كه معمولاً زير برگ قرار دارد) ريزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسي نروماده روي يك گل قراردارد )يا تك جنسي(گلهاي نر و ماده از يكديگر جدا هستند)‌، قبل از ظهور برگ ظاهر مي‌‌شود. پوشش گل، استكاني ( منظور شكل گل آذين است) و داراي 4 تا 8 لوب است. پرچمها( اندام نر گياه) داراي ميله باريك و طويل هستند، ميوه فندقه بالدار( سامار: دراين نوع ميوه‌ها ( اپيدرم (پوست خارجي) يك تخمدان رشد كرده و به صورت زائده‌هاي بال مانند در مي‌آيند) بوده بال‌‌ها در انتها شكافدارهستند. تشكيل ميوه 3 تا 4 هفته بعد ازگل دهي انجام مي‌گيرد. در نواحي شمال، شمال غرب و شمال شرق ايران بيشتر ديده مي شود . خصوصاً درتهران بسيار زياد كشت مي شود. 5-1- نارون چتري:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و داراي قاعده تقريباً قلبي شكل بوده و نوك داندنه ها تيز نيست. فصل گل‌دهي اواخر زمستان بوده و گياه متعلق به بخشهاي مركزي فلات ايران است. گونه‌‌هاي نارون 5-2- ملج U. Montana 5-3- اوجا U. Campestris
ساير درختان سايه‌دار:
1- آزاد: Zelkova Carpini folia Ulmaceae : تيره درختي بلند به ارتفاع تا 35 متروداراي برگهاي بيضي شكل به طول حدود 8 و عرض 4 سانتي متر است.برگها اكثراً نوك هستند اما انواع نوك تيز نيز درآنها مشاهده شده است. حاشيه برگها ساده بدون كنگره‌، اما گاهي دندانه‌هاي هلالي كند درآنها مشاهده مي‌شود. سطح فوقاني برگ نرم وسطح زيرين آن تقريباً بدون كرك است. پوست درخت خاكستري تيره است. دمبرگها كوتاه1‌،2و حداكثر 3 ميلي متر است. فصل گل‌‌دهي آنها اوايل بهار است. در شمال ايران زياد به چشم مي‌خورد و بيشتر درختي جنگلي محسوب مي‌شود.
2- داغداغان (تا): Celtis spp. Ulmaceae: تيره درخت يا درختچه‌اي با پوست صاف است كه پوست آن به آساني جدا نمي‌شود. برگها متناوب‌، خزان كننده، داراي 3 رگبرگ مشخص در قاعده هستند. دمبرگ آنها مشخص است. گلها نرو ماده و از هم جدا يا به صورت هر ما فروديت (نرماده) مي‌‌باشد. زمان پيدايش آنها تقريباً همزمان با زمان پيدايش برگهاست.گلها در ماده‌ها منفرد و در نرها مجتمع هستند. ميوه آن شفت، (داراي ميانبر ضخيم و گوشتي درونبر استخواني)‌، كروي يا تخم مرغي بوده، دمگل آن مشخص وهسته آن سخت است. از درختان قديمي بومي ايران است.
3- زبان گنجشگ: (ون) Fraxinus excelsior Oleaceae : تيره شاخه‌هاي آن به سرعت به صورت عرضي رشد مي كنند. برگهاي آن ريز و كوچك بوده و به برگچه‌هايي تبديل مي‌شوند. در بهار به برگ مي‌نشيند. ارتفاع آن گاهي به 18 متر مي‌رسد. ميوه آن در تابستان ظاهر مي‌شود. درختي مقاوم با عمر طولاني است. دو واريته(Variety ) دارد: F.excelsior Var Jaspidea F.excelsior Var pendula در باغها در مسيرهاي فرعي كاشته مي‌شده است و سايه مناسبي دارد.
4- توس ( غان)Betula pendula Betu laceae : تيره درختي است خزان كننده و با رشد زياد. برگهاي آن نوك تيز و دندانه‌داراست. در پاييز رنگ برگها متمايل به زرد مي‌‌شوند. چوب اين درخت بسيار محكم است. بهتر است در نزديك درختان سبز خصوصاً سوزني برگان كاشته شود تا جلوه بيشتري پيدا كند. عمر اين درخت كم است. در هر نوع خاك بعمل مي‌آيد. محيط آفتابي يا نيم سايه‌دار را مي‌پسندد. پوست زيبايي دارد كه معمولاً به رنگ سفيد است
5- راش ( آلش‌، راج، مرس) Fagus sylvatica Fagaceae : تيره درختاني پهن برگ و خزان كننده با چوب صنعتي هستند كه برگهاي بي‌دندانه يا كم داندانه و گلهاي نر نزديك به هم دارند و همانند سنبله‌هاي توپي، 1 تا3 ميوه در گريباني(پوشش گل كه گلبرگها را در بر مي‌گيرد) چهار برگه خاردار بوجود مي‌آيد. ارتفاع آنها تا 30 متر و گاهي بيشتر مي رسد و شاخه‌هاي فرعي زياد و برگهاي سبز براق آنها در پاييز زرد مي‌شوند. دندانه برگها ملايم است. بعنوان پرچين يا حصار هم مي‌توان از آن استفاده كرد.
6- بيد معمولي:Salix alba Salicaceae : تيره بزرگترين بيد است كه ارتفاع آن به 15 متر مي‌رسد. برگهاي آن دراز و باريك و ميوه آن كم و بيش بدون كرك است. گونه S.chrysocoma يا بيد مجنون كه خيلي سريع رشد مي‌كند. در باغ ايراني كمتر مورد استفاده قرار مي‌گيرد به طور كلي از بيد در جاهايي كه سايه وجود داشته استفاده مي‌گرديده و هرگز كنار استخر يا در مسيرهاي اصلي باغ كاشته نمي‌شده است.
7- بيدمشك : Salix aegyptica Sali caceae:تيره داراي گلهاي سفيد يا خاكستري بسيار معطر است. ازگل آن عرق بيدمشك تهيه مي شود كه استفاده داروئي دارد و استفاده از آن درگذشته بسيار معمول و متداول بوده است. اين درخت از جمله گياهاني است كه به جز جنبه زيبايي آن، داراي استفاده هاي فراوان ديگري نيز مي‌باشد.
8- درخت ابريشم:(شب خسب)Albizia julibrissin Mimosacae: تيره ارتفاع اين درخت به 8 متر مي‌رسد پوست آن خاكستري تيره است و برگهاي شانه‌اي دارد. محور برگ به طول 10تا 28 سانتي متر داراي يك غده در قاعده دمبرگ بوده و در محل بين آخرين جفت شانه‌‌،(برگهاي مقابل هم )گوشوارك دارد. شانه هاي برگ به تعداد 4 الي 14 جفت به طول 15 سانتي متر است كه تعداد برگچه هاي آن 10 الي 30 جفت مي باشد. طول برگچه‌ها تا 18 و عرض آنها 3تا7 ميلي متر است. دانه‌هاي گل به تعداد 8 تا 15 عدد بوده و فصل گلدهي آن بين خرداد تا مرداد ماه است و زمان رسيدن ميوه شهريور ماه تا مهرماه است .اين درخت در قديم بسيار استفاده بسيار مرسوم و متداول بوده است. بويژه در تهران كه اين درخت با آب و هواي اين شهر سازگاري دارد. اين درخت درشمال مركز ايران ديده مي‌شود. در شمال و مركز ايران ديده مي‌شود.
9-كهور ايراني: Prosopis Mimosaceae : تيره ارتفاع اين درخت به 10 متر و گاهي 15 متر مي‌‌رسد. پوست آن متمايل به خاكستري رنگ است. خارهايي بامنشأ اپيدرمي( خارجي ترين لايه گياه) دارد كه طول آنها بين 3 تا 7 ميلي متراست. خارها (اكثر درختان مناطق گرمسير خاردارند) معمولاً راست و گاهي خميده است. مخروطي شكل و قاعده آن پهن است.گل آذين آن شبه سنبله به طول 7تا 16 سانتي متر مي‌باشد گلهاي آن زرد، بدون كرك و كاسه گل كوچك است. طول گلبرگها 5/3 تا 5/4 سانتي مترو زمان گل‌دهي اسفند ماه تاس خرداد و زمان رسيدن ميوه خرداد و تير است.
10- ممرز( اولس):Carpinus betulus Mimosaceae : تيره بيشتر در نواحي شمال مي‌رويد و برگهاي آن دندانه داراست. گلهاي نر با خوشه‌هاي دراز همراهند و ميوه‌هاي آن شبيه ميوه رازك هستند. در هر نوع خاك حتي خاكهاي سنگين نيز بعمل مي‌‌آيد و در آفتاب يا نيم سايه بعمل مي‌آيد.
11-اقاقيا معمولي: Robinia psedo acaia Legaminosae :تيره ارتفاع اين درخت به 15 متر مي‌رسد تاج آن گسترده است و برگهاي آن متناوب‌، شاخه‌ها شفاف و قهوه‌اي رنگ هستند، گل آن كاسه اي استكاني، جام سفيد، شيري رنگ معطر و موسم گل آن ارديبهشت مي باشد. اقاقيا درخت مقاومي است كه با انواع آب و هوا سازگاري يافته و در اكثر باغهاي قديمي نيز كاشته مي‌شده است.
12- ارغوانCeris siliquastrum Leguminoseae : تيره درخت يا درختچه‌اي به ارتفاع 5 تا 10 متر با برگهاي قلبي شكل با گل آذين صورتي ارغواني و به شكل خوشه‌‌هاي كوچك است كه ميوه آن نيام (اين نوع ميوه از يك كارپل بوجود آمده و داراي دو رديف دانه است) نام دارد. موسم گل‌دهي آن فروردين و ارديبهشت قبل از پيدايش برگها مي باشد. درگرگان‌، گيلان، نواحي غرب كشور و زياد به چشم مي‌خورد.
13- بيد قرمز: Salix carmanica Salicaeae: تيره درخت كوچكي به ارتفاع 5 متر يا بيشتر است.و تنه آن ضخيم بوده و تا قطر 70 سانتي متر مي رسد. پوست آن خاكستري مايل به سياه با شكافهاي طولي عميق و شاخه هاي باريك كم و بيش آويخته است. پوست شاخه ‌هاي جوان يكساله در پاييز و زمستان ارغواني و قرمز مي‌شود. گل اين درخت‌، تك جنسي‌، سنبله (به حالت خوشه سنبل)‌، تنك و سبز مات است. در نواحي خشك و كوهستاني‌، جنوب شرقي‌، بخش مركزي غرب آذربايجان و غرب ايران و كرمان، يزد‌، اصفهان، آذربايجان، اروميه و كرمانشاه انتشار دارد.
14- ختمي: Althea tehranica Malvaceae :تيره گياهي است پايا و پوشيده از كرك. ساقه آن به ظاهر فاقد كرك ولي پوشيده از كرك ستاره‌اي است. برگها به صورت سر نيزه‌‌اي پهن و گل به رنگ بنفش متمايل به قرمزاست. گلبرگها تخم مرغي واژگون و موسم گل‌دهي ارديبهشت تا تير ماه مي باشد. در تهران‌، شميرانات، قلهك، تپه‌هاي ونك يافت مي‌شود.

Tuesday, August 28, 2007

معرفي كاج مطبق و كاج نوئل





در اين قسمت با قرار دادن يك مقاله بسيار خوب به معرفي كاج مطبق و نوئل مي پردازيم مقاله را مي توانيد از لينك پايين دريافت نماييد


موفق باشيد








طراحي كاشت گياهان در فضاي سبز


طراحي كاشت گياهان در فضاي سبز


درختان، درخچه ها، پيچ هاي زينتي، گياهان پوشي و گلهاي يكساله و چند ساله غالباً مهم ترين عناصر در محوطه سازي و طراحي فضاي سبز به شمار مي روند. انتخاب، بكارگيري و نگهداري از اين گياهان سه عامل اساسي در كارايي فضاي سبز هستند كه بايد همواره توسط طراح مورد توجه قرار گيرند. بنابراين نكته بسيار مهم در طراحي فضاي سبز انتخاب گياهي است كه بتواند بيشتري كارايي ممكن را با حداقل نياز به نگهداري فراهم آورد. نكته ديگر استفاده از گياهان مناسب با توجه به نيازهاي مختلفي است كه طراح با آن روبروست در فرايند طراحي و كاشت، توجه به نوع گياهان و نحوه قرار گرفتن گياهان نسبت به يكديگر در جهت رسيدن به يك طرح زيبا و كارآ ضروري به نظر مي رسد.
گياهان بومي
يك راهكار مهم كه جايگاه ويژه اي در محوطه سازي دارد، استفاده از گياهان بومي مي باشد. اگرچه امروزه افزايش بسيار زيادي در زمينه استفاده از اين گروه گياهان در فضاي سبز ديده مي شود، ولي هنوز راهي بسيار طولاني تا بكارگيري همه پتانسيلهاي موجود وجود دارد. گياهان بومي مقاومت بالاتري نسبت به خشكسالي، آفات و بيماريها دارند كه اين امر هزينه نگهداري فضاي سبز را پايين مي آورد. افزون بر اين، استفاده از اين گياهان سبب پايين آمدن هماهنگي بين فضاي سبز تازه تأسيس و محيط طبيعي فراگيرنده آن مي گردد. طراحان و سازندگان فضاهاي سبز عمومي و خصوصي پيش از تخريب پوشش طبيعي محوطه ها بايد سايت خود را از نظر پوشش گياهي كاملاً ارزيابي نمايند.
نكته بعدي در طراحي كاشت موفق، توجه به عوامل اكولوژيكي منطقه مانند تفاوت در دماها، پستي و بلندي، بافت و ساختمان خاك و ميزان بارش مي باشد تنها با توجه به اين موارد است كه مي توان يك محوطه زيبا و كارا با استفاده از گياهان بومي فراهم آورد.
كنارهم قرار گرفتن گياهان
گياهان اصولاً به صورتهاي تأكيدي يا تكي، خطي، گروهي و توده اي قابل كشت هستند هر يك از اين روشهاي كاشت اثر متفاوتي را در بيننده ايجاد مي كنند. در يك محوطه سازي اصولي كوشش مي شود كه از هر چهار روش ياد شده در جاي مناسب و به ميزان درست بهره گرفته شود.
كاشت منفرد يا تأكيدي

روش كاشت تأكيدي روش مناسب براي تأكيد و نمايش يك درختچه با ويژگي هاي رشدي خاص و يا يك درخت با عادات رشد غير معمول و زيبا مي باشد. اگر به تعداد مناسب از اين نوع كاشت استفاده شود، گياهان تأكيدي باعث ايجاد تنوع و مانع تكرار خسته كننده در طرح مي شوند و ديد بيننده را به نقاط موردنظر طراح معطوف مي‌نمايند. ولي در صورتي كه تعداد زيادي گياه تأكيدي مورد مصرف قرار گيرد. باعث نوعي آشفتگي بصري در طراحي خواهد شد. استفاده از يك گياه تأكيدي و يا يك درخت كوچك در نزديكي ورودي ساختمان مي تواند ايجاد يك نقطه كانوني نمايد و در تقويت و نمايش آن ورودي بسيار كارساز است.
بسياري از گل دهنده مناسب كه به عنوان گياه تأكيدي مورد استفاده قرار مي گيرند.
ارغوان
ابريشم
باران طلايي
سه رنگ
انواعي از كراتوس ها
سدروس ها
كاج ها
نوئل ها
ماگنولياي تابستانه
كاشت درختان رديفي يا خطي
رديف درختان، درختچه ها و ديگر گياهان بطور مؤثري باعث امتداد خطوط معماري بناها در محوطه خارجي آنها مي شود. خطوط مستقيم يا منحني درختان كاشته شده نيز مي تواند محوطه هايي سايه دار و مناسب براي پارك خودروها در گذرگاهها و خانه ها ايجاد كند. همچنين از رديف گياهان مي توان به جاي بادشكن، ديواره جدا كننده، ديوار كاهنده شدت صوت و يا مانعي دربرابر آلودگي هاي بصري استفاده كرد.
در اين نوع كاشت بايد دقت كرد كه از گياهان مقاوم و كاملاً سازگار با محيط استفاده شود. زيرا در صورتي كه يك يا چند گياه دچار مشكل شوند تأثير بصري بسيار نامطلوبي در همه گياهان موجود در آن رديف گياهي خواهد داشت بنابراين اطمينان از يكدست بودن خاك بستر و شرايط زهكشي و نوري محل در طول رديف گياهي بسيار مهم مي‌باشد. گياهاني كه براي اين نوع كشت مناسب مي باشند عبارتند از:
برگ نو
انواع زرشكهاي زينتي
گونه هاي شمشاد
نوش
سرخدار
نارون
تبريزي
گونه هاي نخل
كاشت گروهي
روش كاشت گروهي روشي به نسبت طبيعي تر در استفاده از گياهان مي باشد در اين روش تعدادي درخت و درختچه در نزديكي يكديگر قرار مي گيرند و ايجاد يك توده گياه مي كنند از آنجايي كه گياهان عموماً در اين روش بصورت طبيعي در كنار يكديگر جاي مي گيرند، كاربرد اين سبك كاشت مي تواند بخوبي بين محوطه هاي تازه تأسيس و محيط طبيعي پيرامون آنها ارتباط و همبستگي برقرار نمايد.

انواع سبدها

انواع زغال اخته زينتي

ياس زرد

زرشك سرخ

گل توري



كاشت توده اي

روش كاشت توده اي در واقع نوع گسترش يافت روش كاشت گروهي مي باشد در كاشت توده اي، گياهان هويت انفرادي خود را از دست مي دهند و در قالب يك طرح كلي جاي مي گيرند. توده هاي گياهي بويژه در مرتبط كردن ساختمانهاي بزرگ يا محيط هاي پيراموني آنها مي توانند بسيار سودمند باشند، البته در صورتي كه مقياس و ارتباط مناسب يبن اين توده هاي گياهي و ساختمانهاي مورد نظر وجود داشته باشد. درختچه ها كه بصورت توده اي قابل كاشت هستند.

بداغ

به ژاپني

اسپيره

طاووسي

البته هر يك از گونه هاي نامبرده مي تواند بسته به شرايط و چگونگي تركيب بندي با ديگر گياهان در روش هاي مختلف كاشت مورد استفاده قرار بگيرند.

در قرار گيري گياهان نسبت به يكديگر و همچنين نسبت به محيط فراگيرنده آنها، توجه به شكل كلي، رنگ و بافت گياهان داراي اهميت بسيار زيادي مي باشند. افزودن به اين در كليه مراحل طراحي بايد اصول زيبا شناسي شامل سادگي، ترتيب و تسلسل، تقارن، تنوع، تعادل و توازن، تأكيدي، تكرار و ريتم و مقياس را براي دستيابي به يك طراحي كاشت موفق در نظر داشته باشد.

يك طراحي كاشت موفق با وجود دارا بودن اجزاي تكثير، بايد وحدت و يكپارچگي داشته باشد و مجموعه اجزاي آن بايد بتوانند حس مورد نظر طراح را به بيننده منتقل نمايند.

با توجه به مطالب ذكر شده مي توان مراحل زير را براي يك طراحي كاشت اصولي در نظر گرفت.

Ø بررسي و مطالعه شرايط اقليمي منطقه

Ø شناسايي گياهان بومي و يا سازگار با اين شرايط اقليمي

Ø شناسايي نيازها و محدوديت هايي كه طراح با آن ها روبروست.

Ø انتخاب گياهان مناسب با توجه به شكل كلي، رنگ و بافت آنها

Ø مشخص كردن نحوه كنار هم قرار گرفتن بادر نظر گرفتن اصول زيبا شناسي

در اين صورت يك فضاي سبز موفقي با بيشترين زيبايي بصري، كارايي و پايداري و كمترين هزينه نگهداري بدست خواهد آمد.



الف) خواسته ها
استفاده از گونه هاي چربي به خصوص در فضاي سبز شهري به منظورهاي مختلف صورت مي گيرد كه بطور عمده عبارتند از :

1- آرايش و زيبايي درختان

2- ايجاد سايبان و تلطيف هوا

3- جلوگيري از آلودگي صدا

4- ايجاد بادشكن و جلوگيري از گرد و خاك

5- آشنا كردن مردم با درختان و درختچه هاي مختلف

6- ايجاد ديواره سبز، پرچين و اسپاليد (داربست)

7- آرايش روي چمن

8- ايجاد مكان مناسب براي جلب پرندگان و آشيان گزيني آنها

9- توليد ميوه مناسب براي حيات وحش پرندگان

10- ايجاد پيكره هاي سبز هنري و معماري

11- به نمايش گزاردن ويژگيها، جاذبه ها و زيبايماي اندامهاي درختان

انتخاب درختان براي هر يك از خواسته هاي موردنظر كه ذكر شد لازم است معيارهايي در نظر گرفته شود.


ب) معيارها

در انتخاب درخت براي هر يك از خوسته هاي مورد نظر كه ذكر شد لازم است معيارهايي در نظر گرفته شود.

ب-1- معيارهاي نخستين

Ø عمر طولاني

Ø ابعاد متوسط

Ø سيستم ريشه اي عميق

Ø پاكيزه و بهداشتي بودن آن


ب-2- معيارهاي دومين
بديهي است بسياري از عوامل ديگر كه پس از معيارهاي نخستين مورد توجهند عبارتند از مقاومت در برابر:

Ø آلودگي هاي شيميايي هوا و خاك

Ø خشكي

Ø گرما و سرما

Ø باد و طوفان

Ø آفات و بيماريها

Ø فشردگي خاك

Ø سنگيني برف و شكننده بودن شاخه هاي تاج

Ø شرايط نامناسب بافت خاك و زهكشي آن

Ø غرقابي بودن خاك

Ø نور شب

Ø رقابت

در اينجا براي هر كدام به اختصار مثالهايي ذكر مي گردد.

الف) خواسته ها
1- آرايش و زيبايي خيابانها

انتخاب ابعاد معيني از درخت متناسب با عرض خيابانها، پياده رو و عرض مسير عبور ماشينها در زيبايي و آرايش دادن به خيابان بسيار مهم است. خيابان ها بخصوص زماني كه خود زيبا هستند نبايد بوسيله انبوهي از درختان بلند پوشيده شوند كه در اين صورت درختان نه تنها به زيبايي خيابان نخواهند افزود بلكه منظره آن را زشت خواهند كرد بايد ابعاد درختان، فواصل درختان به گونه اي باشند كه هم حاشيه خيابانها، ساختمانها، مغازه‌ها خود نمايي كنند و هم درختان جلوه گر باشند در خيابانهاي باريك تاج كشيده، در خيابانهاي عريض تاج گسترده زيبايي بيشتري خواهد بخشيد. ارتفاع آنها بستگي به ابعاد خيابان خواهد داشت. زيبايي كشل يا فرم درخت در انتخاب درخت براي آرايش خيابان بسيار مهم است تاج انبوه با شكل هاي كروي يا پهن مانند.

Celtis o idenalis, Carya illinoensis

Celtis caucasica, Quecus cc longipes, Quevcus velutina pistacia mutica, Aesculus carnea, Ulmus densa Juglans regia, Crataegus aronia.

Acer rubrum, Crataegus phaenopyrum, Acerx nigurum, Tilia Americana, Quercus palustris, pyrus syviaca.

براي خيابانهاي مناسب تر از درختان با تاج نامنظم چون

Gleditisia triacanthos, Acer negundo, Aesculus glabra

را مي توان نام برد.

دو گونه بلوط هميشه سبز اروپا و امريكا به ترتيبQuercus virginiana , Q ilex از زيباترين درختان خياباني با تاج كروي هستند كه براي مناطق با زمستان معتدل و مرطوب مناسبند. درختان با تاج هرمي چون Ginkyobiloda fastagiata يا fagus sylvatica fostagiqta نيز بسيار زيبا هستند.

2- ايجاد سايبان

عامل عمده در انتخاب درخت سايبان، شدت يا ژرفاي سايه، انبوهي شاخه ها، انبوهي برگ، بافت برگ و آرايش آن، قطر وارتفاع تاج نقش عمده در ميزان ژرفاي سايه يا شدت آن دارد.

در شهرهايي با آفتاب سوزان، سايه انبوه يا ژرف درختاني چون Morus alba، Carpinus betulus، Parrotia persica و Quercus borealis مناسب است، اما در شهرهايي با تابستان گرم و زمستان سرد كشت درختان با تاج انبوه كه در زمستان خزان مي كنند چون A.hippocastanum، Aesculus carnea، Acer platanoides مناسب ترند.

3- جلوگيري از آلودگي صدا

در جلوگيري از آلودگي صدا عواملي چون اندكس سطح برگ، اسكروفيلي يا چرمي بودن، بافت تاج به خصوص وزن مواد در واحد سطح بسيار مهم هستند. درختاني چون انجيلي، نوش، Qurcus ilex ، Thusa giganxea در كاهش آلودگي صدا بسيار مؤثر مي باشد درخت انجيلي تنها در فصل رويش چنين نقشي را دارد.

4- ايجاد بادشكن و جلوگيري از گرد و خاك

در نواحي كه وزش بادهاي شديد وجود دارد براي حفاظت از تأسيسات، مجموعه‌هاي آسيب پذير و درختان و درختچه هاي پارك هاي درون شهري، احداث بادشكن از درختان ضروري است در انتخاب اين درختان عواملي چون استحكام تنه درخت، ريشه هاي عميق آن، برگها و شاخه هاي مقاوم در برابر باد، تاج بلند و متراكم بايد مورد توجه قرار گيرد. درختاني بلند با تاج انبوه چون Liriodendron talipifera كه تا 30 متر ارتفاع مي رسند به ظاهر بادشكن خوبي به نظر مي رسند اما به علت ريشه هاي نسبتاً سطحي و چوب ضعيف آن در برابر بادها شديد ريشه كن شده و يا مي شكنند، در حالي كه درخت عنبر سايل Liquidambar styraciflua در برابر چنين بادهايي محكم ايستادگي مي كند. درخت بلند بازو مقاومت بسيار خوبي در برابر چنين بادهاي شديد دارد در حالي كه اغلب صنوبرها در مقابل بادهاي شديد بسيار ضعيفند. بسياري از درختان توت براي اين منظور مناسبند.

در جلوگيري از گرد و غبار خصوصيات فيزيكي سطح برگ، وجود پرز، كرك، زايده هاي گوناگون سطح برگ با مجموعه انبوهي برگ تاج در نگهدراي گرد و خاك ملاك تفكيك هستند، چنانكه نارونهايي كه سطح برگ زايده دار دارند مانند Ulmus glabra بيشتر از درختان نمدار كه سطح برگ صاف دارند مي توانند گرد و خاك در خود ذخيره كنند.

5- كشت در گلدانهاي بزرگ براي خيابانها و پاركها يا فضاي بين ساختماني

در بسياري از شهرهاي اروپا و آمريكا درختاني را كه قابل پرورش در گلدانهاي بزرگ بتوني و جابجايي هستند در فصل رويش در خيابانها يا مكانهاي مناسب فضاي شهري قرار داده و سپس در طول فصل سرما آنها را به گلخانه هاي بزرگ منتقل مي كنند. بدين وسيله بعضي گونه هاي بسيار زيبا يا جالب توجه را مي توان مورد استفاده قراز داد مانند انواع مركبات

Casimiroa edulis, laurus nobilis, Eugenia paniculata, ligustrum lucidum, Hymenosporum favum, olea euopea Metrosidros tomentosa, Macadamia tenifolia

و تعداد زيادي از نخلها چون نخل كنتيا، نخل كاناري، نخل ملكه

Areeastrum romonzoffianum

Dicksonia Antarctica سرخس هاي درختي چون

Musa ensete سيكاها و موز









6- آشنا كردن مردم با درختان و درختچه هاي مختلف

با انتخاب گونه هاي مختلف درختي و درختچه اي مي توان شهر را به يك باغ بتانيك بزرگ تبديل كرد. شهر آبادان در جنوب كشور از اين نظر شهرت داشت. در حال حاضر بسياري از شهرهاي جنوب كشور داراي چنين ويژگي مي باشند. درختاني چون

Davidia involucrate, Arbutus unedo, crataegus lavallei, crataegus oxyacantha

مناسبند.

7- ايجاد ديورا سبز، پرچين و اسپاليه (داربست)

كشت رديفي انبوه به اصطلاح «پرده اي» از درختان و هرس آنها به روشهاي فرانسوي، هلندي مي توان پرده اي سبز با ارتفاع بلند بوجود آورد.

اين روش براي درختان ممرز در اروپا بسيار متداول است ضمناً درختاني چون نمدار، چنار Ginkyo biloba fastigiana، افرا، راش، سرخدار و بعضي گونه هاي اكاليپتوس مانند E.rudis و درختان تا دانه Celtis australis براي اين منظور بسيار مناسبند نمونه هاي زيبا از ديوار سبز را مي توان در پاريس، كاخ ورسال مشاهده كرد.

در اين فرم پرورش مي توان شكلهاي مختلفي بوجود آورد. درختان مركبات و گونه هايي از افرا چون Acer circinatum و آبشار مالايي Laburnum watereri به عنوان اسپاليته مناسبند.

8- آرايش روي چمن

تعداد از درختان به صورت منفرد يا درگروههاي كوچك زيبايي خاصي به چمن داده و منظره بديعي ايجاد مي كنند درخت Brachyhiton popuhneus بسياري از گونه ها و ارقام سيب زينتي چون Fagas sylvatica، Halesia calolina، Malus floribunda، Carya illinoensis را مي توان نام برد درخت Cafalpa bignonioides روي چمن بسيار زينت بخش است و با تاج انبوه خود سايباني بسيار زيبا ايجاد مي كند، گونه و ارقامي از كركف نيز با سايه انبوه و فرم زيباي تاج بابرگهاي سبز يا رنگين به صورت تك درخت مناسب چمن مي باشد از اين نظر تعدادي از افراهاي زينتي چون Acer palmatum مشهورند.

9- ايجاد مكان مناسب براي آشيان گزيني پرندگان

كشت تعدادي از درختان بلند براي جلب پرندگان و مكاني امن براي آشيان گزيني در پاركها به منظور حمايت از جميعت پرندگان در بعضي كشورهاي اروپايي از قديم متداول بوده است در اين مورد معيار اصلي براي آشيان گزيني پرندگان، تراكم انشعابات تاج يا مكان مناسب در انتخاب تنه درختان است.

نخلهاي بلند در مناطق معتدله و گرم مكان بسيار مناسبي را در انتها تنه براي تخمگذاري پرندگان فراهم مي كنند درختان بلند چون تبريزي، اوجا و شاه بلوط هندي براي آشيان گزيني در شرايط شهري در داخل پاركها مناسب هستند.

10- توليد ميوه مناسب براي حيات وحش پاركها و فضاي سبز نسبتاً بزرگ شهري و جلب پرندگان

حمايت از جانوراني چون سنجاب، با كشت درختان دانه خوراكي مانند Quercus , Carya, Juglans, Fagus و نظاير آن در بسياري از پاركها و فضاي سبز كنار خيابان در بسياري از كشورها متداول است. براي جلب پرندگان، كشت گونه اي از درختان كوچك و درختچه هاي ميوه گوشتي رنگي چون Sorbus, Cerasus, Arvbutus, Ficus, Morus, Ribes, Hetrermeles, Cotolleastor, Berberis, Mahonia, Callicarpa, Lonicera, Diospyros مناسب مي باشد.

11- ايجاد پيكره در هنر معماري سبز

فرمهاي پرورشي درختان به كمك هرس زيبايي اعجاب انگيزي به محوطه ها و پاركها مي دهد تعدادي از درختان بسيار انعطاف پذير و به سهولت شكل پذير هستند از اين نظر گونه هاي چون سرخدار، شمشاد، جل، ممرز و نمدار بسيار مناسبند. تعداد درختچه ها براي اين منظور بسيار زيارند. ضمناً با قطع ساقة اصلي درختان، بسياري از آنها را مي توان بصورت جست زاد با ساقه ها يا جستهاي متعدد نگهداري كرد كه گاهي زيبايي خاصي پيدا مي كنند بعضي ازدرختان بدون هرس فرم اعجاب انگيزي دارند مانند: Fagus sylvatice CV. Peudula

12- به نمايش گزاردن اندام درختان

تعداد درختان بوسيله شكل، رنگ اندامها يا عطر گلهايشان مشهورند، بعنوان مثال گونه هاي زير با رنگ آميزي پاييزه برگها بسيار تماشايي هستند.

رنگ زرد Populus tremuloides

رنگ زرد Ginkyo biloba

رنگ قرمز Liquidambar styraciflua

رنگ سرخ تا قرمز Acer hyrcanum

رنگ سرخ Qurcus rubra

رنگ سرخ Acer rubrum

رنگ سرخ تا قرمز آميخته به سبز Parrotia persica

تعدادي از گونه هاي سماق به رنگ سرخ Rhus. Spp.

تعدادي با ميوه هاي رنگي مورد توجه Citrus, Arbutus, Crataegus, Ilix, Ziziphus, Sorbus, Cornus nuttallii

بسياري از درختچه ها داراي ميوه هاي رنگي مي باشند شكل ميوه بعضي درختان جالب توجه است مانند درخت سوسيس Kigelia pinnata يا درخت فلوس Cassia fistula از مناطق گرمسيري كه بصورت گلداني در مناطق سرد و معتدل مي توان به نمايش گذارد.

پوست درختان Betula, Cornus florida, phellodendron amurense, cladrastis lutea, Salix carmanica, parrotia persica بسيار جالب است گاهي به منظور نمايش رنگ و شكل پوست بعضي از گونه هاي اكاليپتوس نيز كاشته مي‌شود.

تعدادي از درختان و درختچه ها به منظور عطر گلهايشان مشهورند مانند Asimina triloba, Hamamelis, Chimonanthus, Philadelphus, Albizia lebbeck, skimmia Japonica

تعريف جنگل و انواع آن


تعريف جنگل و انواع آن - دكتر محمدرضا مروي مهاجر:

جنگل منطقه وسيعي پوشيده از درختان ، درختچه ها و گونه هاي علفي است كه همراه با جانوران وحشي نوعي اشتراك حياتي گياهي و جانوري را تشكيل داده و تحت تاثير عوامل اقليمي و خاكي قادر است تعادل طبيعي خود را حفظ كند.
حداقل سطحي كه براي تشكيل جنگل از نظر علمي لازم است بسته به نوع گونه درختي ، شرايط محيطي و غيره تغيير مي كند. اين مساحت در شرايط معمولي حداقل 3/0 هكتار ( 3 هزار متر مربع ) است. واژه « جنگل » از زبان سنسكريت است و به اكثر زبانهاي اروپايي نيز وارده شده است و معناي جنگل طبيعي و بكر را مي دهد. جنگل بسته به نوع پيدايش آن و خصوصيات ساختاري به جنگل بكر ، جنگل طبيعي ، جنگل مصنوعي يا جنگل دست كاشت طبقه بندي مي شود.
جنگل بكر يا جنگل دست نخورده ، جنگلي است كه بدون دخالت انسان بوجود آمده است و تركيب گونه هاي درختي و درختچه اي و علفي آن طوري است كه وضعيت كاملاً طبيعي را نشان مي دهد .چوب و ساير فرآورده هاي توليد شده در جنگل بكر در همان سيستم طبيعي تجزيه شده و به خود جنگل بر مي گردد. بعبارت ديگر از جنگل بكر هيچ گونه موادي ( زنده يا غير زنده ) به خارج از آن حمل نمي شود.
رويش چوبي جنگلهاي بكر كه به حالت تعادل رسيده باشند عملاً صفر است ، يعني همان قدر كه چوب و ساير مواد آلي توليد مي شود همان قدر هم تجزيه مي شود و يا مي پوسد. بعبارت ديگر چرخه رفت و بازگشت مواد در يك جنگل بكر چرخه اي بسته است.
در جنگل بكر بين توليد كنندگان ( گياهان ) ، مصرف كنندگان ( جانوران ) و تجزيه كنندگان ( جانوران ريز ) يك اشتراك حياتي متقابل و پايدار برقرار است . جنگل هاي بكر از تنوع زيستي بالايي برخوردارند و داراي اطلاعات ژنتيكي ارزشمندي هستند كه تا به امروز بسياري از اين اطلاعات كشف نشده است . امروزه ارزش جنگلهاي بكر بسيار زياد است هر چند كه متاسفانه روند تخريب كمي و كيفي آنها در دنيا روبه افزايش است.
امروزه سعي بر اين است كه جنگلهاي بكر باقي مانده بر روي كره زمين را حفظ و از آنها بعنوان ذخيره گاههاي اطلاعات ژنتيكي و تنوع زيستي استفاده شود. امروزه تبديل جنگلهاي بكر به جنگلهاي صنعتي قابل توجيه نيست و نگهداري آنها حتي از نظر اقتصادي نيز قابل توجيه است.
جنگل طبيعي ، جنگلي است كه بدون دخالت انسان به وجود آمده است ولي انسان به طور مستقيم يا غير مستقيم در آن دخالت ( بهره برداري ) كرده است .
جنگلهاي بكر دست خورده و بهره برداري شده تبديل به جنگلهاي طبيعي مي شوند. بعبارت ديگر جنگلهاي طبيعي جنگلهاي بكر دست خورده هستند. تركيب درختان و سن آنها و تنوع گونه هاي گياهي و جانوري در يك جنگل طبيعي با جنگل بكر متفاوت است و عموماً جنگل طبيعي از نظر زيست محيطي فقيرتر از جنگل بكر است.با وجود اين جنگلهاي طبيعي قادرند چشم اندازهاي طبيعي هر منطقه را حفظ كرده و در اكثر موارد از جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت غني تر و پايدارتر باشند.
جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت يا جنگل انسان ساخت جنگلي است كه به دست انسان و با هدف مشخصي ايجاد شده است و هدف از ايجاد آن توليد چوب، ايجاد مناظر طبيعي ، ‌حفظ آب و خاك ، ايجاد مناطق تفريحي و تفرجي و غيره است.
جنگل مصنوعي معمولاً به صورت نهالكاري (درختكاري) به وجود مي آيد، هر چند اين جنگلها را مي توان با كاشت بذر نيز به وجود آورد. تجربه نشان داده است جنگلهاي مصنوعي كه با اين روش به وجود آمده اند پايدار و نزديك تر به جنگلهاي طبيعي هستند. جنگل مصنوعي كه با قلمه ايجاد شده ، قلمستان ناميده مي شود ( مثل قلمستان هاي صنوبر در بسياري از نقاط كشور ) البته بايد متذكر شد كه قلمستان ها در اكثر نقاط دنيا از نظر حقوقي جزو جنگلها محسوب نمي شوند. امروزه ايجاد جنگلهاي مصنوعي در دنيا از اهميت بالايي برخودار است چرا كه به افزايش نياز چوبي در جهان پاسخ مي دهد.
چنانچه جنگلهايي در زمين هاي زراعي و باير با هدف توليد چوب با استفاده از روشهاي پيشرفته زراعي از قبيل شخم زدن ، كود دادن و غيره ايجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق مي شود. حجم زراعت چوب در زمينهاي غير جنگلي در تمام دنيا در حال افزايش است.
علاوه بر سه نوع جنگلي كه تعاريف آن ذكر شد در كشور ما از اصطلاح « بيشه » هم استفاده مي شود. ما بيشه را معمولاً براي پوشش هاي گياهي به كار مي بريم كه اطراف رودخانه و شيار دره ها در مناطق خشك ظاهر مي شوند. اين واژه به تجمع درختچه ها در نيزارها نيز اطلاق مي شود.

پيدايش جنگل و طبقه بندي آن
جنگلهاي دنيا از حدود 140-60 ميليون سال پيش به وجود آمده اند. بسته به نوع درختان تشكيل دهنده ، جنگلهاي دنيا را به دو نوع سوزني برگ و پهن برگ تقسيم مي كنند.
جنگلهاي سوزني برگ دنيا قديمي تر از جنگلهاي پهن برگ هستند و پيدايش اوليه اين جنگلها در دوران دوم زمين شناسي در دوره كرتاسه يعني حدود 140 ميليون سال قبل رخ داده است. جنگلهاي پهن برگ در مقابل جنگلهاي سوزني برگ تكامل يافته تر در عين حال جديدتر هستند. اين جنگلها در دوران سوم زمين شناسي در حدود 60 ميليون سال پيش به وجود آمده اند. از آن زمان تاكنون جنگلهاي دنيا دائماً در حال تحول و تكامل بوده و اگر انسان در روند آن دخالتي نداشته باشد سير تحول وتكامل آنها همچنان ادامه خواهد يافت.
در اواخر دوران سوم زمين شناسي اقليم كره زمين روبه سردي گذاشت به طوري كه در اوايل دوران چهارم ( حدود يك ميليون سال پيش ) بارشهاي آسماني اكثراً به صورت برف درآمد و به خصوص در عرضهاي جغرافيايي بالاتر از 40درجه شمالي و يا ارتفاعات بالاي 3 تا 4 هزار متري عرضهاي پايين تر يخچال هاي طبيعي تشكيل شدند و به تدريج رشد كردند، به عبارت ديگردوران هاي يخبندان به وجود آمد.
يخچال هاي طبيعي اكثر جنگلهاي مناطق مذكور ( بالاتر از 40 درجه عرض شمالي ) را در زير خود مدفون ساختند . با گرم شدن آب و هواي كره زمين يخچالها ذوب شدند يا به اصطلاح عقب نشيني كردند و پس از مدتي دوباره بر اثر سرد شدن اقليم يخچال ها شروع به پيشروي كردند.
در طول يك ميليون سال كه از اوايل دوران چهارم مي گذرد چهار دوره يخبندان به وجود آمد و در اين زمان كليه جنگلهايي كه بالاتر از عرضهاي 40 درجه بود از بين رفتند. آخرين دوره يخبندان در حدود 18 هزار سال پيش به اتمام رسيد و آب و هواي كره زمين روبه گرم شدن نهاد. لازم به توضيح است كه جنگلهاي ايران مخصوصاً جنگلهاي شمال كشور در اين مدت از هجوم يخچال ها مصون ماندند و به توسعه و تكامل خود ادامه دادند. اكثر جنگلهاي كنوني اروپايي پس از پسروي آخرين يخچالها به وجود آمدند. به عبارت ديگر جنگلهاي كنوني كشورهاي اروپايي شمال آمريكا و آسياي شمالي جنگلهاي « جوان » هستند و قدمت تكاملي آنها به 10 هزار سال نمي رسد.
در صورتي كه جنگلهاي شمالي ايران جنگلهاي كهن هستند و قدمت آ‎نها بيش از يك ميليون سال است. اين اطلاعات ارزشمند ، اهميت ژنتيكي جنگلهاي خزري را به خوبي نشان مي دهد.
امروزه با مطالعات گرده شناسي ثابت شده است كه قدمت جنگلهاي راش اروپا به 6 هزار سال هم نمي رسد . از اين رو است كه در مقايسه جنگلهاي راش شمال ايران ،‌جنگلهاي منطقه قفقاز و شمال تركيه نيز جزو جنگلهاي كهن پهن برگ مناطق معتدله محسوب مي شوند. با توجه به طول تحول و تكامل جنگلهاي دنيا، جنبشهاي قاره اي ، نوسانات اقليمي در سطح كلان و عوامل ديگر ، امروزه 5 نوع جنگل در دنيا قابل تفكيك است. اين جنگلها از قطب شمال به طرف خط استوا به ترتيب عبارتند از :

1- جنگلهاي سوزني برگ مناطق سرد نيمكره شمالي ( جنگلهاي بوره آل )

2- جنگلهاي پهن برگ خزان كننده ( سبز تابستانه ) مناطق معتدله ( جنگلهاي راش و بلوط )

3- جنگلهاي هميشه سبز مناطق مديترانه اي ( جنگلهاي زوبين و زيتون )

4- جنگلهاي پهن برگ مناطق نيمه استوايي ( هميشه سبز و سبز باراني )

5- جنگلهاي پهن برگ مناطق استوايي ( هميشه سبز و سبز باراني )

در كشور پهناور ما به دليل پستي و بلندي فراوان و اقليم متنوع سه نوع از جنگلهاي پنج گانه دنيا وجود دارد. جنگلهاي سبز تابستانه راش و بلوط در شمال ايران ، جنگلهاي هميشه سبز مديترانه اي ( جنگلهاي زوبين و زيتون ) در شمال و جنوب غرب و همچنين جنگلهاي پهن برگ گرمسيري مختص مناطق نيمه استوايي مثل جنگلهاي كهور و كنار و جنگلهاي ماندابي ( مانگرو ) در جنوب ايران .
به اين ترتيب كشور ما حالتي استثنايي دارد. جنگل هاي راش در شمال و جنگلهاي مانگرو در جنوب ايران كه به كشور ما جايگاهي ويژه و نادر مي بخشد.
علل پديد آمدن جنگلهاي پنجگانه دنيا عبارت است از شرايط كلي تحول و تكامل تاريخ از دوران سوم ، پديده قاره زدايي در اين دوران و همچنين شرايط كلي اقليمي و خاكي حاكم بر نقاط مختلف كره زمين كه در اين مورد نقش اساسي دارند. طبقه بندي ساده تر و گزيده تر ، طبقه بندي جنگلهاي دنيا به سه نوع : جنگلهاي سوزني برگ ، جنگلهاي پهن برگ و جنگلهاي آميخته سوزني برگ و پهن برگ است.
البته تقسيم بندي هاي دقيق تر و تفصيلي تر هم براي جنگلهاي دنيا وجود دارد كه براساس هر يك از آنها جنگلهاي دنيا به 10 و يا حتي 60 نوع تقسيم مي شوند.

پراكنش جنگلها

پراكنش جنگلها در تمام نقاط كره زمين يكسان نيست . اصولاً براي ايجاد جنگل در يك منطقه ، شرايط زيست محيطي خاصي مورد نياز است. اين شرايط عبارتند از حرارت و رطوبت كافي منظور از حرارت و رطوبت كافي براي پيدايش جنگل در يك منطقه وجود حداقل 2 ماه گرم در سال است. كه به مدت 60 روز درجه حرارت روزانه به طور متوسط از 10 درجه بالاتر باشد.
وجود رطوبت كافي يعني بارندگي كه مقدار كافي نيز ضرورت دارد كه براي رشد جنگل خوب حداقل به 600 ميلي ليتر بارندگي در سال نياز وجود دارد و از اين مقدار حداقل نيمي از آن بايد در دوره رشد گياهي يعني دوره گرم سال ( بهار و تابستان ) ريزش كند. به طور مثال مناطق شمالي كشور ما اين شرايط را دارد و به همين دليل ما از آستارا در غرب گيلان تا جنگل گلستان در شرق استان گلستان جنگلهاي انبوه پهن برگ راش و بلوط داريم. حال چنانچه ميزان بارندگي سالانه بين 300 تا 600 ميلي ليتر باشد جنگلهاي به اصطلاح كم پشت يا تنك ظاهر مي شوند. ( مثل اكثر جنگلهاي منطقه زاگرس در غرب وجنوب غرب كشور ) جنگلهاي كويري با گونه هايي مثل تاغ و گز قادرند حتي با بارندگي 100 تا 200 ميلي ليتر در سال ظاهر شوند. اين جنگلها ، ديگر قدرت توليد زياد چوب را نداشته و بيشتر از نظر حفاظت خاك وجلوگيري از فرسايش اهميت دارند.
در مناطق استوايي حرارت كافي در تمام طول سال وجود دارد وميزان بارندگي سالانه اكثراً بيش از 2 هزار ميلي ليتر است و اين امتياز سبب پيدايش جنگلهاي انبوه و غني از گونه هاي مختلف درختي مي شود.
به طور كلي در كره زمين دو نوار جنگلي مهم وجودا دارد : نوار جنگلي استوايي كه بيشترين تمركز اين جنگلها در آمريكاي جنوبي (برزيل) ، آفريقاي غربي و مركزي (كنگو) و آسياي جنوب شرقي ( اندونزي) است و نوار جنگلي ديگر كه جنگلهاي سوزني برگ مناطق سرد را در نيمكره شمالي در برمي گيرد و شامل كشورهاي كانادا، اسكانديناوي و روسيه (سيبري) است. اين جنگلها از نظر توليد چوب هاي صنعتي و خمير كاغذ و مقوا اهميت دارند. در مقابل ، جنگلهاي استوايي از نظر تنوع زيستي و ژنتيكي وگياهان دارويي اهميت دارند و نقش اين جنگلها در اقليم كره زمين (بادهاي پاسات ) در حال افزايش است. امروزه حفاظت از تنوع زيستي در جنگلها ، استفاده از اطلاعات ژنتيكي وخواص دارويي گياهان جنگلي و حفظ تعادل زيستي بين گياهان وجانوران وحشي جزو اهداف كلي كشورهاي جهان است كه بعد از كنفرانس « ريودوژانيرو »‌ در سال 1992 كنوانسيون هاي مختلف را امضاء كرده اند و مي كوشند با مديريت صحيح از جنگلهاي دنيا چه از طريق حفاظت و چه از طريق بهره برداري به روشهاي همگام با طبيعت شرايط لازم و كافي را براي توسعه پايدار در اكوسيستم هاي طبيعي به وجود آورند.

دكتر محمدرضا مروي مهاجر- استاد دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران

Monday, August 27, 2007

نمونه سوال آزمون كارشناسان رسمي دادگستري ايران

سلام
يك نمونه سوال از آزمون كارشناسان رسمي دادگستري در رشته منابع طبيعي و كشاورزي را از لينك پايين دانلود نماييد

Tuesday, August 21, 2007

آشنايي با يگان حفاظت سازمان جنگل

آشنايي با يگان حفاظت جنگل

معيارها و شاخصهاي جنگلداري پايدار

مقاله اي در مورد معيارها و شاخصهاي جنگلداري پايدار


ضرورت تهيه برنامه ملي جنگل

با سلام
مقاله اي در مورد ضرورت تهيه برنامه ملي جنگل از لينك پايين دانلود كنيد


Thursday, August 16, 2007

قاچاق محصولات چوبي جنگل


قاچاق چوب آلات الواري چرا و به چه دليل

امروزه در كشور ما متاسفانه شاهد قاچاق چوب هستيم كه بزرگترين آسيب را به بدنه طبيعت و منابع طبيعي كشور ميرسونه اما علت اصلي قاچاق چوب سودجويي بيشتر و عدم آشنايي با منابع طبيعي و ثروت هاي ملي و نگريستن به اين ثروتها به عنوان ارث اجدادي و عدم توفيق در طرح هاي جلوگيري از قاچاق چوب كه در مبادي جنگلي كشور توسط ادرات منابع طبيعي به اجرا گذاشته شده است از قبيل طرح تعاوني جنگل نشينان و حال سوال اساسي اينجاست چه راهكارهاي جديدي براي اين كار ميشه ارائه داد كه با ساختار جمعيتي و فرهنگي كشور ما مطابقت داشته باشه به نظز شخص بنده فقط آموزش منابع طبيعي و اختصاص بودجه براي تامين معاش جنگل نشينان و تهيه سوخت جايگزي براي مصارف سوختي در كنار آموزش بهترين راه حل براي اين موضوع مي تواند باشد

Tuesday, August 14, 2007

شناسايي و انتخاب گونه هاي مقاوم به خشكي براي فضاي سبز شهري

گونه هاي گياهي كه براي فضاي سبز شهري در مناطق خشك و نيمه خشك مورد استفاده قرار ميگيرند از تنوع بالايي برخوردار نيستند و بسياري از آنها به خشكي حساس بوده و نياز آبي آنها بالا است. لذا اين مطالعه به منظور شناسايي و انتخاب گونه هاي مقاوم به خشكي براساس ميزان پتانسيل آب برگ(LWP) جهت كشت در فضاي سبز شهري و يا جنگلكاري اطرف شهرهاي مناطق خشك و نيمه خشك به خصوص شهر اصفهان پايه گذاري گرديد. در اين مطالعه دو آزمايش جداگانه يكي تحت شرايط كنترل شده در دانشگاه صنعتي اصفهان و ديگري تحت شرايط طبيعي در چهار منطقه جنگلي زاگرس و البرز طي سال هاي 1383 و 1384 انجام شد.

آزمايش مزرعهاي با به کارگيری پنج رژيم متفاوت آبياری40، 60، 80، 10 و 120 درصد تبخير از تشتک تبخير در دو نوع خاک زراعي و کوهپايه و 10 گونه گياهی به صورت فاکتوريل در قالب طرح کامل تصادفی با پنج تکرار انجام شد و داده هاي دو سال بصورت تجزيه مركب آناليز گرديد. نتايج حاصله نشان داد که بين دو نوع خاك، گونههاي گياهي، رژيمهاي آبياري و دو سال اندازهگيري از لحاظ ميزان LWP اختلاف معنيداري وجود داشت. بطور ميانگين ميزان LWP در خاک زراعي بيشتر از خاک کوهپايه بود. معني دار بودن اثر متقابل خاک و گونه از لحاظ اين صفت حاکي از واکنش متفاوت گونه ها در دو نوع خاک بود به طوری که گونه بلوط در خاک زراعي بيشترين وگونه سپيدار کمترين LWP را داشتند. نتايج همبستگي بين ميزان آب آبياري و مقادير LWP نشان داد كه با افزايش ميزان آب آبياري، مقادير LWP نيز افزايش مييابد. از بين گونههاي درختي و درختچه اي مطالعه شده در شرايط مزرعه گونه بلوط پائينترين(9/3 مگاپاسكال) و گونه سپيدار بالاترين(35/2- مگاپاسكال) مقادير LWPرا داشتند. براساس نتايج اين آزمايش گونههاي بلوط، زيتون، زبان گنجشك و ارغوان با داشتن ميزان LWP پائين، جزء گونههاي با مقاومت به خشكي بالا و گونههاي چنار و سپيدار جزء گونههاي حساس به خشكي شناخته شدند. در شرايط طبيعي تعدادي از گونههاي مختلف درختي و درختچهاي در چهار منطقه ارسباران تبريز، بوانات فارس، حسين آباد قزوين و نهاوند همدان مورد مطالعه قرار گرفتند كه نتايج آزمايش بيان گر وجود تفاوت معنيداري بين گونهها از لحاظ ميزان LWP بود. بطور كلي گونههاي افدرا، كيكم، آلبالو وحشي، بلوط غرب، زالزالك، ون و شيرخشت با داشتن پائينترين LWP، مقاومترين گونهها به خشكي بودند و گونههاي شالك، داغداغان و بارانك نسبت به ساير گونههاي مطالعه شده نياز آبي بيشتر و مقاومت كمتري به خشكي دارند. بطور کلي نتايج مطالعات اين تحقيق نشان داد که مي توان گونه هايي که پتانسيل مقاومت به خشکي بالاي دارند را انتخاب کرد و براي فضاي سبز شهري و يا جنگل کاري در مناطق خشک و نيمه خشک معرفي نمود.


ترويج


در اين قسمت بخشي از رساله دكترا در مورد ترويج و آموزش كشاورزي را قرار ميدم از لينك پايين دريافت نماييد

از اينجا

سومين تصوير ماهواره اي از شهرستان نير

Monday, August 13, 2007

دومين تصوير از نير

دومين تصوير از نير

تصوير ماهواره اي از نير


تصاوير ماهواره اي گرفته شده از شهرستان نير در 30 كيلومتري اردبيل

Saturday, August 11, 2007

نقش ارتفاعات براقليم استان
باتوجه به اينكه استان اردبيل داراي 3/2بافت كوهستاني باارتفاع متوسط 3700مترازسطح دريامي باشدوسبلان نگين تابناكي بربلنداي استان با ارتفاع 4811متر واقع شده است بطوريكه غيرازآن كوههاي طالش وقوشه داغ درغرب كوه سبلان وبزغوش درجنوب وجنوب غربي سبلان باارتفاع متوسط 2200مترويارشته كوه پلنگان درحوالي درياچه نئوروقله آق داغ باارتفاع 3322متردراستان واقع گرديده اند. سبب شده كه اقليم استان اردبيل تحت تاثيراين ارتفاعات ازويژگيهاي خاص برخوردارشودواين استان درشماريكي ازسردترين استانهاي كشورقرارگيردورژيم بارندگي ودمايي آن درحدوسيعي تحت تاثيرارتفاعات بوده كه غالباً با برف پوشيده مي باشند.
نقش منابع رطوبتي
استان اردبيل داراي رودخانه هاي ارس ،قره سو،بالخلي چاي ودرياچه هاي نئوروشورابيل مي باشدكه درشكل گيري اقليم نقش قابل توجهي داردومنبع رطوبتي درياي خزربررژيم هاي اقليمي آن بطورشاخص اثرميگذارد.
تاثيرعرض جغرافيائي
عرض جغرافيائي نيزجزءعوامل اصلي مؤثربرشكل گيري اقليم ميباشد.استان اردبيل يكي ازاستانهائي است كه داراي گستره وسيع شمالي –جنوبي است كه نزديك به 3درجه عرض جغرافيائي اختلاف دارندكه اين اختلاف موجب گرديده است برشرايط جغرافيايي وآب وهوائي استان تاثيربگذاردورژيم دمائي واقليمي متفاوتي رابوجودآورد.
نقش پوشش گياهي وكشاورزي دراقليم استان
استان اردبيل ازپوشش مرتعي مناسبي دربسياري ازمناطق برخوردارميباشدو وجودجنگلهاي استان درشمال وشرق اردبيل وارتفاعات طالش واقع دراستان تاثيرات قابل ملاخظه اي براستان پديدمي آورندوبه عنوان عوامل فرعي تاثيرگذاربررژيم آب وهوائي مي باشد.
تاثيرتوده هاي هواوسيستم هاي هواشناسي
توده هاي هوابه حجم بزرگي ازهـــوا با خصوصيات فيزيكي خاص اطـــلاق مي گردد، توده هاي هوابه دليل قرارگرفتن درروي يك ناحيه وسيع به دليل عبورآرام ازيك منطقه بتدريج خصوصيات فيزيكي ناحيه ازقبيل دماورطوبت رابه خودميگيرد.
منابع اصلي شكل گيري توده هاي هوا
يك توده هوابه حجم عظيمي ازهواگفته مي شودكه وقتي به صورت افقي درداخل آن حركت كنيم داراي خصوصيات فيزيكي مشابه درطول مسيرباشد،يك توده هواممكن است سطحي بيشترازهزاران كيلومترمربع رابپوشاندمثلايك توده هواي بزرگ زمستاني بيشترازنصف قاره آمريكارامي پوشاند.
دسته بندي توده هاي هوا
توده هاي هوا براساس منابع شكل گيري واهميت به سه گروه اصلي توده هاي قطبي ،توده هواي عرض هاي مياني وتوده هواي حاره اي كه هرگروه براساس منبع شكل گيري توده هوابه توده هواي دريايي وخشكي تقسيم مي شوندونيزدوتوده هواي ديگرتوده هواي كلاهك قطبي واستوايي مي باشند. توده هوائي كه روي اقيانوسهاشكل مي گيرندداراي رطوبت بيشتري هستند.
توده هواهائي كه استان راتحت تاثيرقرارمي دهند
درفصل بهاروتابستان بيشترجريانات عرضهاي مياني وجنب حاره اي دراستان اردبيل فعال هستندبه طوريكه بيشترين ميزان بارندگي استان دراثرنفوذجريانات ناپايدارعرضهاي مياني پس ازتقويت درروي درياي مديترانه وكسب رطوبت كافي ميباشد. بارندگي هاي اصلي اردبيل درفصل بهاروتابستان بيشتردراثرفعاليت عبورجريانات عرضهاي مياني وكم فشارسوداني ميباشدكم فشارسوداني كه درحين فعاليت ازروي شرق مديترانه درفصل بهاروتابستان اين سيستم درحال ديناميكي وحركت روبه شمال شرق باعث بارندگي درحاشيه غربي كوههاي زاگرس گرديده وبه علت ازدست دادن رطوبت خودبه صورت بادنسبتاگرم دراستان اردبيل جريان پيداميكند.زماني كه جريان عرضهاي مياني تاغرب مديترانه گسترش پيداكرده باشدهواي سردي ازحاشيه جنوبي اقيانوس اطلس شمالي بخصوص مجمع الجزاير آزور و در پشت اين سيستم قرارميگيردوبه دنبال جريانات گرم منطقه راتحت تاثيرقرارميدهدومعمولابابارندگي هاي نسبتاخوب توام بارعدوبرق دربهاروتابستان ودرزمستان باعث بارش برف سنگين دراستان ميگردد.
جريانات مؤثردر فصول پائيز و زمستان بيشتر شمالي و شمال غربي هستند به طوريكه :
الف ـ درفصل زمستان ريزش هواي بسيارسردسيبري افت شديددماوبارش برف دراستان اردبيل رابه همراه داردزمانيكه كم فشارهاي عرضهاي پائين درحين نفوذبه فلات ايران ازتوسعه وگسترش خوبي برخوردارباشندوتاعرضهاي 40درجه برسند،نفوذهواي سردسيبري وبرخورد آن باهواي نسبتا گرم عرضهاي مياني باعث تقويت ناپايداريهاوبارندگيهاي خوب دراستان اردبيل ميگردد.نفوذمركزفشارزيادسيبري درفصل پائيزباعث افت قابل ملاحظه دماگرديده ودربعضي سالهاكاهش زودرس دماباعث واردآوردن خسارات زيادبه محصولات كشاورزي وباغباني ميشود.
ب ـ توده هواي ديگري كه درفصل زمستان براستان اردبيل تاثيرگزاراست ،توده هواي شكل گرفته درروي مناطق پوشيده ازبرف كانادااست كه به دوصورت درمنطقه عمل ميكند: خست پس ازعبورازروي كشورهاي اسكانديناوي وشمال اروپاباسيستم پرفشارسيبري ادغام گرديده وازروي درياي سياه وارد استان شده وباعث افت شديددرجه حرارت وبارندگي ميگردد. دوم توده هواي شكل گرفته درروي مناطق جنوب شرقي كانادااست ،كه مركزآن درروي مجمع الجزاير آزور قرارميگيرد،به دليل كسب رطوبت ازاقيانوس اطلس شمالي پس ازعبورازروي اروپاودرياي مديترانه ازبخشهاي شمالغربي كشورواردشده وباعث بارندگيهاي نسبتا خوب دراستان اردبيل ميشود. كم فشارهاي سوداني درمناطق مختلف استان اردبيل اثرات متفاوتي برجاي ميگذارنددرشهرهاي اردبيل وخــلخــال به صورت وزش بادگرم همراه با گردوغبارو در پارس آباد ،مشگين شهر،گرمي وبيله سواربصورت رگبارهاي پراكنده همراه بارعدوبرق جريان پيداميكند. كم فشارهاي سوداني دراستان اردبيل باعث بروزبيماريهاي گوارشي ،جلدي و...ميگردد،جريانات فوق پس ازرسيدن به اردبيل درحاشيه جنوبغربي كوه سبلان ودرصعودازارتفاعات سبلان دراثربارندگي رطوبت خودراازدست داده وبه صورت هواي خشك وگرم ازدامنه هاي جنوب شرقي سبلان سرازيرشده ودررسيدن به شهراردبيل باعث وزش بادجنوبغربي بانام محلي گرميج دراين شهرميشود.
براي برسي اقليم منطقه شناخت عناصر اقليمي ضروري مي باشد كه در ذيل به بررسي مي گردد :
بارندگي
بارندگي يكي از مهمترين عامل تعيين كننده اقليم و چرخه آب در منطقه مي باشد و اگر بخواهيم بارندگي را در يك عبارت بسيار ساده تعريف كنيم اصطلاحاً به كليه نزولات جوي بارندگي گويند. باران و برف عمده‌ترين نزولات جوي منطقه بوده و برحسب مطالعاتي كه انجام يافته بيا نگر اين است كه حداكثر بارش منطقه با حد اكثر رطوبت ارتباط مستقيم نداشته و در مجموع، ميزان بارندگي به عوامل مختلفي مانند عامل صعود؛ كاهش دما؛ وجود هسته هاي تراكم به مقدار لازم در هواو منبع رطوبتي، بستگي دارد. متوسط مجموع بارندگي سالانه محاسبه شده از ايستگاه هاي مورد مطالعه9/333 ميليمتر است كه مقدار بارندگي در مناطق شمالي استان نسبت به مناطق ديگر كمتر است. در جدول مجموع بارندگي ماهانه و سالانه و فصلي تهيه گرديده است. اين جدول نشان مي دهدكه كم‌باران‌ترين ايستگاه مشيران با 2/209 ميليمتر و پر باران ترين آن با 6/482 ميليمتر مربوط به ايستگاه سرعين است .با محاسبه ميزان بارندگي فصلي و توزيع آن مشخص مي شودكه ميانگين مكاني بارش بهاره استان 2/111 ميليمتر معادل 1/34 درصد بارش سالانه است و بيشترين بارش سالانه استان به غير از ايستگاه پارس آباد و سرعين كه در فصل پاييز و فيروز آباد و كلور اردبيل كه در فصل زمستان اتفاق مي افتد ،بقيه مناطق در فصل بهار روي مي دهد. بنابر اين پرباران ترين و كم باران ترين فصول سال به ترتيب بهار و تابستان است؛ كه فصل تابستان با متوسط مجموع بارندگي 9/32 ميليمتر معادل7/8 درصد از كل بارش استان دراين فصل اتفاق مي افتد. ميانگين سالانه بارندگي اردبيل 5/303 ، مشگين شهر 9/367 ، سرعين 6/482 ، مشيران 2/209 ، خلخال 6/375، و پارس آبا دمغان 8/264 ميليمتراست.
دماي هوا توزيع دماي هوادرسطح استان متناسب باتوپوگرافي وسايرويژگيهاي طبيعي آن است نواحي پست واقع دردره رودخانه ارس ودشت مغان گرمترين وارتفاعات سبلان سردترين مناطق استان مي باشند. ميانگين سالانه دماي هوادربين 9/7 تا2/15 درجه سانتي گراددرنوسان مي باشد.وميانگين حداكثردرجه حرارت دربين ايستگاههاي استان بين 3/14 تا 5/20 درجه سانتي گرادمتغيراست وميانگين حداقل درجه حرارت دربين اين ايستگاههابين 5/1 تا 7/9 درجه سانتي گرادمتغيرمي باشدولي وجوددرجه حرارتهاي مطلق بين 5/38- درجه سانتي گرادتا44درجه سانتي گرادبه ترتيب درايستگاههاي فيروزآبادخلخال ومشيران است كه حاكي ازاختلاف شديددمائي است .ودرجدول زيردماي سالانه تهيه گرديده است .
تعدادروزهاي يخبندان
برحسب موقعيت وشرايط جغرافيائي مناطق ونواحي مختلف استان اردبيل ،تعدادروزهاي يخبندان درسال بيشترازمناطق جلگه اي ودشت هاي استان است ودرنقاط مرتفع برفگيراستان،تعدادروزهاي يخبندان به حدود6ماه درسال ميرسد. برحسب آماربلندمدت جوي تعدادروزهاي يخبندان شهرستان اردبيل 128روزومشگين شهر88روزوپارس آباد53روزومشيران 79روزوخلخال 154روزو سرعين147روزوفيروزآباد166روزاست .اين آمارنشان ميدهندكه باافزايش ارتفاع ازشمال استان به جنوب ونقاط مرتفع تعدادروزهاي يخبندان افزايش مي يابدودرارتفاعات بالاي 2200مترازسطح درياجزواقليم ارتفاعات فوقاني محسوب ميشود.
توفان رعدوبرق
توفان رعدوبرق ازآن دسته پديده هاي جوي است كه رخدادآن ممكن است باخسارت مالي ياحتي تلفات جاني همراه باشدواصولاوقوع اين پديده موجب ايجادترس ووحشت مي شوددرمركزاستان اردبيل درهرسال تقريبا8تا9روزتوام باتوفان رعدوبرق است كه فراواني آن درماههاي ارديبهشت وخردادكه ماههاي گذرفصل سرد به فصل گرم استان است، بيشترازسايرماههاي سال ميباشد.درمشگين شهرتعدادروزهاي توفاني درسال درحدود6روزدرخلخال13روزدرپارس آبادمغان 11روزدرسال است .درمشگين شهرماههاي بهار، درخلخال ارديبهشت وخردادودرپارس آبادمغان هم ارديبهشت وخردادبيشترازسايرماههاي سال درمعرض توفان رعدوبرق قرارمي گيرند.
باد
جريان هواهميشه ازنقطه اي به نقطه ديگردرحال حركت مي باشدباحركت اين جريان كه ازسيسستم فشارزيادبه طرف سيستم فشاركم ميباشدبادراتوليدمينمايددرهرمنطقه دونوع باد يافت ميشودكه يكي بادهاي محلي است وديگري بادهاي جبهاي كه بانفوذجبهه به طرف منطقه شروع ميشود.درحالت كلي بادهاي عمومي استان عبارتنداز:
بادشرقي : درفصول مختلف سال كه به بادمه يابادخزري معروف است ازطرف شرق به طرف غرب ميوزدوحداكثررطوبت درياي خزرراباخودبه مناطق مختلف مي آوردوعلت آنراميتوان اختلاف ارتفاع اردبيل ودرياي خزر را ذكرنمود.
بادغربي : اين بادنيزميتوانددرفصول مختلف سال بوزدودراصطلاح محلي به بادگرميچ معروف است ودراثرعبورتوده هواي مديترانه اي ودرياي سياه اتفاق مي افتدومعروفترين باددرمنطقه بشمارمي رودكه سبب تبخيروخشكاندن زمين كشاورزان مي شود.
باد غالب : علاوه بربادهاي ذكرشده بادهاي ديگري نيزدراستان اردبيل مشاهده مي شودكه به نامهاي مختلفي موسوم هستندودرگلبادهاي رسم شده مشخص ميشود. جهت وزش بادغالب درشهرستان اردبيل طي ماههاي دي وبهمن جنوب غربي كه سرعت آن دردي ماه 7/9ودربهمن 1/9متربرثانيه است ودراسفندماه باتغييرجهت ازجنوب غربي به شرقي سرعت آن نيزكاهش يافته وبه 8/6متربرثانيه مي رسد.درتمام طول فصل بهاروتابستان وماه اول پاييزجهت بادغالب دراردبيل ،شرقي وسرعت آن درفروردين ماه 1/7ودرارديبهشت 1/7درخردادماه 2/7درتيرماه 6/7درمرداد1/7درشهريورومهر6/6متربرثانيه است .ازماه دوم پاييزجهت وزش بادهاي غالب جنوبغربي شده كه اين جهت وزش درطول ماههاي آذرودي وبهمن تداوم مي يابد.سرعت بادغالب درآبان ماه 9 ودرآذرماه 6/8متربرثانيه است .دراردبيل بيشترين سرعت بادغالب 7/9متربرثانيه درديماه وكمترين سرعت 6/6متربرثانيه درماههاي شهريورومهراست .وسرعت بادهاي غالب بطورنسبي درفصول سردسال بيشترازماههاي گرم سال ميباشد. شديدترين بادوزيده شده درطول دوره آماري بلندمدت اردبيل باجهت جنوبغربي وسرعت 34متربرثانيه بوده است . بادهاي غالب مشگين شهركه درجدول نشان داده شده است 9ماه ازسال جنوبغربي وسه ماه شمالغربي ميباشدوسرعت بادغالب بين 2/4تا2/8متربرثانيه درهرسال ميباشد.وحداكثرسمت وسرعت باددرطول دوره آماري 29متربرثانيه ازسمت جنوب ميباشد. بادهاي غالب شهرستان خلخال 7ماه غربي و5ماه شرقي ميباشدكه دربادغالب آن غربي باسرعت 3/4متربرثانيه است وحداكثرسرعت باداتفاق افتاده جنوبغربي با24متربرثانيه است درپارس آبادبادغالب شرقي با5متربرثانيه است وحداكثرسمت وسرعت اتفاق افتاده جنوبشرقي با23متربرثانيه است كه درسال 1989اتفاق افتاده است .
طبقه بندي اقليمي استان
موقعيت خاص جغرافيائي استان اردبيل سبب گرديده است كه اين استان درفصلهاي سردسال تحت تاثيرتوده هواهاي مهاجرازشمال ،شمالغرب وغرب قرار گيرد.درفصل هاي تابستان نيزگاهي سيستم هاي هواشناسي كم فشارباران زائي تاثيرگذاشته وبارندگيهاي تابستانه رادراين مناطق نازل مي گردد. بخشهائي ازاستان تحت تاثيراقليم خزري قرارداشته ودرياي خزردرشرق استان برشرايط دمائي ورطوبتي آن اثرمي كندوموجب تعديل اين عوامل جوي مي شود.باعنايت به اينكه استان ازدوبخش كوهستاني سردوجلگه اي معتدل تشكيل شده وبه تبع تنوعات طبيعي وجغرافيائي ،داراي تنوعات اقليمي قابل توجه است .اماويژگي سردي كه ناشي ازهجوم توده هاي هواي سردشمالي ،ارتفاع وعرض جغرافيائي است .صفت مشترك اقليم هاي گوناگون استان گرديده وحتي درپست ترين نقاط استان كه طبيعتاداراي اقليم معتدل هستند. بطورمتوسط درحدود61روزازسال داراي شرايط يخبندان بوده وسردي هوابرتمامي استان و كليه اقليمهاكم وبيش تاثيرميگذارد. بر اساس طبقه بندي اقليمي دمارتن محاسبه رابطه آن بين ايستگاه هاي مختلف استان نوع اقاليم موجود به شرح جدول زير مشخص شده است:
نوع منطقه
نوع اقاليم
نام ايستگاه
استپي
نيمه خشك
اردبيل
استپي
نيمه خشك
پارس آباد
معتدل جنگلي
نيمه مرطوب
خلخال
استپي
نيمه خشك
فيروز آباد
معتدل جنگلي
نيمه مرطوب
سرعين
بياباني
خشك
مشيران
مرز بين استپي و معتدل جنگلي
مرز بين خشك و نيمه مرطوب
نمين
استپي
نيمه خشك
نير
جدول پارامتر هاي مربوط به طبقه بندي آمبرژه استان اردبيل
نـوع اقـليـم
نام ايستگاه
نيمه خشك سرد
اردبيل
نيمه خشك معتدل
پارس آباد
ارتفاعات فوقاني
خلخال
ارتفاعات فوقاني
سرعين
خشك سرد
مشيران
نيمه مرطوب سرد
نمين
نيمه مرطوب سرد
نير


برنامه آموزش زيست محيطي


برنامه آموزش زیست محیطی
اهداف
اهداف برنامه آموزش زیست محیطی شامل افزایش سطح آگاهیها و تفهیم آموزش زیست محیطی به عموم اقشار جامعه از طریق آموزش موثر در طول دوران زندگی و افزایش مشارکت افراد تأثیر گذار و تأثیر پذیر در تصمیم گیریهای محیط زیست محل مربوطه می باشد. همانگونه که در ذیل آمده است، گروههای هد ف شامل مدارس، دانشگاهها، تصمیم گیرندگان، رهبران مذهبی، صاحبان مشاغل و صنایع، کشاورزان و جوامع کشاورزی، عموم مردم، سازمانهای غیر دولتی دوستدار محیط زیست و سایر گروهها میباشند.

آموزش زیست محیطی در مدارس و دانشگاهها
در ابتدا باید یک سیستم آموزش زیست محیطی ایجاد شود. فعالیتهای پیشنهادی به شرح ذیل می باشند.(1) مدارس
ایجاد کارگروههای آموزش زیست محیطی
ملاقات نماینده ای ازآموزش زیست محیطی با وزیر آموزش و پرورش
ملاقات با یکی از معلمان مسوول آموزش زیست محیطی
توسعه مقاله ای درباره آموزش زیست محیطی
تهیه کتابچه آموزش زیست محیطی برای معلمان
تهیه منابعی برای حمایت از آموزش زیست محیطی
توسعه دوره های آموزش معلمان
برنامه اکوتور برای مدارس
ایجاد یک شبکه حمایت از سازمانهای غیر دولتی دوستدار محیط زیست(NGOs) و گروه معلمان
(2) آموزش عالی
ایجاد یک کارگروه آموزش عالی در دانشگاهها
توسعه دوره های آموزش زیست محیطی در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد
ارایه مقالات کلیدی برای تجارب بین المللی در غالب دوره های کارشناسی ارشد و دانشگاهی
توسعه" آموزش سبز" در مراکز عالی دانشگاهها
افزایش آگاهی و مشارکت همگانی
فعالیتهای پیشنهادی برای تصمیم گیرندگان، رهبران مذهبی، صاحبان مشاغل و صنایع، کشاورزان و جوامع روستایی، عموم مردم، NGOs ,( سازمانهای غیر دولتی دوستدار محیط زیست) و سایر گروهها به شرح ذیل می باشد:
فعالیتهای پیشنهادی
هدف
ایجاد چند گروه در خصوص آموزش تالاب
مروروبازنگری فعالیتهای کنونی
توسعه یک استراتژی و برنامه عملی
برنامه های آموزشی برای مرکز آموزش زیست محیطی
تصمیم گیرندگان
د ین مبین اسلام و سمینارهای زیست محیطی
تأسیس یک کار گروه با عنوان اسلام و محیط زیست
تهیه کتابچه ای در خصوص اسلام و دید گاه آن نسبت به محیط زیست
تهیه یک مقاله کوتاه برای مردمی که در مساجد حضور می یابند.
رهبران مذهبی
برگزاری سمینارهای سطح بالا درباره مشاغل ومحیط زیست
بر پایی گردهمایی های زیست محیطی مربوط به مشاغل
چاپ و انتشار مدارک زیست محیطی
هیئتهای آزمایشی زیست محیطی برای بررسی سیستم مدیریت زیست محیطی
حمایت های شغلی از انجمن های محلی زیست محیطی مبتدی
صاحبان مشاغل وصنایع
بر پایی یک سمینارزیست محیطی در سطح بالا
بازبینی و توسعه استراتژی های مربوطه
ملاقات نماینده ای از سازمان جهاد کشاورزی ویک مشاور از محیط زیست روستایی
در نظر گرفتن دوره های آموزشی برای کارمندان سازمان جهاد کشاورزی، اداره کل حفاظت محیط زیست و سایر سازمانها و ادارات
طرح اعطای کمک هزینه به کشاورزان جهت خرید زمین کشاورزی
توسعه دوره های آموزش زیست محیطی برای کشاورزان و جنگل نشینان
افزایش تعداد نشریه های زیست محیطی برای کشاورزان و جنگل نشینان
سیستم اعطای مجوز به کشاورزانی که محصولات کشاورزی خود را با کودهای آلی بعمل می آورند.
کشاورزان و جوامع روستایی
احداث مرکز آموزش زیست محیطی در تالاب
تهیه گزارش سالانه در باره تالاب توسط اداره کل حفاظت محیط زیست
روز تالاب
مقاله
طرح اعطای کمک هزینه به کشاورزان
توسعه دوره های مربوط به مراکز آموزشی جوامع کشاورزی
گروه مشاوره تالاب
برپایی گروههای مشاوره در مسایل برنامه ریزی شده با مشارکت عموم مردم
 
 
عموم مردم
آموزش برای سازمانهای غیر دولتی دوستدار محیط زیست
برنامه حمایت مالی از سازمانهای غیر دولنی دوستدار محیط زیست(NGO)
سازمانهای غیر دولتی دوستدار محیط زیست
توصیه های دیگری در خصوص جوامع محلی، روزنامه نگاران و گردشگران وجود دارد.
سایر گروهها

Friday, August 10, 2007

منابع اراضي و خاك

سيماي طبيعي آذربايجان شكل يافته 7 واحد كوهستاني ، دره ها و جلگه هاي ميان آنها مي باشد، كه عبارت از قره داغ، ميشو و مورو،قوشاداغ، سبلان، سهند، بزقوش و تخت سليمان.
شمالي ترين و بزرگترين اين واحدها رشته كوه قره داغ مي باشد، كه از ديوان داغ در منتهي اليه غربي استان آغاز و پس از عبور از شهرستانهاي مرند، شبستر، تبريز، اهر، كليبر و مشكين شهر به دره رودخانه قره سو و دره رود ختم مي شود. دومين رشته كوه ميشو و مورو از منتهي اليه غرب استان در شمال درياچه اروميه آغاز و تا شمالغرب تبريز كشيده مي شود و در اين منطقه توسط تپه هايي كم ارتفاع به رشته كوههاي شمال تبريز يعني عون بن علي كه تا گردنه شبلي ادامه مي يابد، مي پيوندد. رشته كوه بزقوش واحد كوهستاني ديگر استان مي باشد كه به همراه سهند سومين رديف رشته كوههاي شرقي ـ غربي آذربايجان شرقي را به وجود مي آورد. اين رشته كوه از منتهي اليه دامنه هاي شرقي سهند شروع و در سراسر مرز ميان شهرستانهاي سراب و ميانه كشيده شده و در منتهي اليه شرقي خود به طرف جنوب تغيير جهت داده و به كوههاي چهل نور و دره رود سنگور ختم مي شود. سبلان با 4811 متر ارتفاع، منتهي اليه شرقي رشته كوه قوشاداغ و بلندترين نقطه استان و سهند با 3707 متر ارتفاع در جايگاه دوم قرار دارد.كوههاي اربط يا تخت سليمان آخرين عارضه كوهستاني استان به شمار مي آيد، اين رشته كوه كه جنوبي ترين كوههاي آذربايجان شرقي مي باشد، برخلاف ديگر واحدهاي كوهستاني، از دامنه هاي جنوبي سهند آغاز و به طرف جنوب كشيده شده است.
در ميان رشته كوهها و در روند تكامل مورفولوژيك آنها، دشتهاي كوچك و بزرگ متعددي به وجود آمده است كه امروزه بستر فعاليتهاي اقتصادي در استان به شمار مي روند و عموماً بصورت جلگه هاي كوچك و بزرگ آبرفتي پايكوهي به چشم مي خورند كه از مهمترين آنها از نظر وسعت مي توان به دشتهاي زير اشاره نمود:
1 ـ دشت تبريز: اين دشت وسيعترين دشت آذربايجان شرقي محسوب مي شود كه حدود 470 هزار هكتار وسعت داشته و در بين كوههاي ميشو و مورو (در شمال) و دامنه هاي كوههاي سهند (در جنوب) و سواحل درياچه اروميه (در غرب) جاي دارد. اين دشت در ارتفاع تقريبي 1300 متري قرار گرفته و توسط دامنه هاي غربي كوه سهند از دشتهاي عجبشير و مراغه جدا مي شود.
2 ـ دشت مراغه: اين دشت نيز قسمتي از دشت بزرگي است كه در سواحل درياچه اروميه و در داخل آذربايجان غربي كشيده شده است. دشت مراغه در محدوده آذربايجان شرقي توسط دامنه هاي كوههاي سهند و تخت سليمان و سواحل درياچه اروميه و همچنين رودخانه ليلانچاي محصور شده است و با وسعتي در حدود 90 هزار هكتار در ارتفاع متوسط 1300 متري قرار دارد.
3 ـ دشت مرند: دشت مرند در ميان كوههاي ميشو و قره داغ قرار دارد و توسط رشته كوه ميشو از دشت تبريز جدا مي شود. اين دشت با وسعتي معادل 51 هزار هكتار، بطور متوسط 1300 متر ارتفاع دارد.
4 ـ دشت سراب: اين دشت در دو سوي رودخانه آجي چاي و در ميان رشته كوه قوشاداغ و رشته كوه بزقوش قرار دارد. دشت سراب با وسعتي در حدود 50 هزار هكتار، پس از دشت قدم تپه، با ارتفاع متوسط 1650 متر، مرتفع ترين دشت استان به شمار مي آيد.
از دشتهاي ديگر استان كه به لحاظ وسعت داراي اهميت كمتري مي باشند مي توان دشتهاي جلفا، يكانات، بدوستان، ميانه، بستان آباد و قوم تپه را نام برد.
تمامي اراضي يك منطقه اعم از كوهها، تپه ها، دشتها و غيره بنام منابع ارضي آن منطقه شناخته مي شود. موسسه تحقيقات خاك و آب منابع ارضي از نظر شكل ظاهري به 9 تيپ اصلي تقسيم مي كند. هر يك از تيپهاي اصلي نه گانه براساس نوع ماده تشكيل دهنده شكل ظاهري، ارتفاع، پوشش خاكي، پوشش گياهي، استفاده فعلي، فرسايش، شيب، شوري، قليائيت، عمق آب زيرزميني، سيل گيري و ماندابي، ممكن است به چند جزء كوچكتر بنام واحد ارضي تقسيم شوند. هر يك از واحدهاي ارضي براساس اختلاف جزيي كه در خود دارند به چند جزء كوچكتر بنام اجزاء واحد ارضي تقسيم مي شوند. 9 تيپ اصلي ارضي عبارتند از: كوهها، تپه ها، فلاتها و تراسهاي فوقاني، دشتهاي دامنه اي، دشتهاي رودخانه اي، پست، دشتهاي سيلابي، واريزه هاي بادبزني شكل سنگريزه اي، آبرفتهاي بادبزني شكل سنگريزه وار.
بررسي وضعيت اراضي استان برحسب نوع قابليت كاربري نشان مي دهد كه از كل وسعت استان، 6/43 درصد را كوهها،16/27 درصد را تپه ها، 52/13 درصد را فلاتها و تراسهاي فوقاني، 06/3 درصد را دشتهاي دامنه دار، 598/0 درصد را دشتهاي رودخانه اي، 11/4 درصد را اراضي پست و شور، 19/2 درصد را دشتهاي سيلابي، 38/1 درصد را واريزه هاي بادبزني شكل سنگريزه اي، 88/0 درصد را اراضي متفرقه و 11/2 درصد را اراضي نامشخص تشكيل مي دهند.
سيماي منابع خاك
وسعت اراضي مطالعه شده از نظر خاكشناسي، 730 هزار هكتار مي باشد. در مطالعات خاكشناسي اراضي به 6 گروه تقسيم مي شوند. منظور از طبقه بندي اراضي تعيين ارزش اراضي از نظر طبقه بندي اراضي و تعيين ارزش اراضي از نظر كشاورزي و آبياري است. اين ط بقه بندي بر اساس راهنماي اراضي ايران تهيه و در آن عوامل و محدوديتهايي از قبيل قابليت نفوذ، بافت خاك سطحي، مقدار سنگريزه در سطح و عمق خاك، عمق موثر خاك، نفوذپذيري، ميزان شوري و قليائيت، نوع طبقه محدود كننده و همچنين عوارض طبيعي از قبيل شيب و پستي و بلندي و فرسايش و سيلگيري در نظر گرفته شده است. در اين طبقه بندي اراضي به شش كلاس تقسيم مي شود كه اراضي درجه يك تا سه مناسب براي كشاورزي و آبياري و اراضي كلاس چهار در شرايط بخصوص قابل آبياري است. اراضي كلاس پنج در حال حاضر غيرقابل آبياري و اراضي كلاس شش به هيچ وجه قابل آبياري نيست. بر اين اساس، كلاس بندي خاكهاي مطالعه شده به شرح ذيل مي باشد:

ـ درجه يك 44 هزار هكتار (02/6 درصد)
ـ درجه 2 185 هزار هكتار (3/25 درصد)
ـ درجه 3 290 هزار هكتار (7/39 درصد)
ـ درجه 4 110 هزار هكتار (15 درصد)
ـ درجه 5 38 هزار هكتار (2/5 درصد)
ـ درجه 6 63 هزار هكتار (6/8 درصد)
با اين شرايط. تنها 71 درصد از اراضي مطالعه شده مناسب براي كشاورزي مناسب تشخيص داده شده است و از كل اراضي مطالعه شده استان معادل 150 هزار هكتار اراضي شور و قليايي است.

آرامش در پناه جنگلها

آرامش در پناه جنگل
ارزش هاي زيست محيطي جنگل
جنگلها به عنوان يكي از مهمترين سامانه هاي حيات بخش بشر جايگاه انكارناپذيري در تامين رفاه ، آسايش و سعادتمندي جوامع بشري دارند. وجود ارزش هاي متعدد و متنوع اقتصادي و زيست محيطي در پيكره اين منابع ارزشمند الهي ، تكيه گاه مطمئن و استواري براي تداوم و ارتقاي زيست جانوران به ويژه انسان و متضمن شكوفايي حيات جوامع بشري و توسعه پايدار است.متاسفانه همه ساله سطوح بسيار زيادي از جنگلهاي دنيا بر اثر عوامل متعدد از جمله بهره برداري غير اصولي و مفرط منهدم مي شود. در ميان علل وعوامل امحاء و نابودي جنگلها ، ناآگاهي از خواص و ارزش هاي زيست محيطي اين منابع نيز به سهم خود تاثيرات زيانباري داشته و دارد. بنابراين به منظور شفاف سازي و جلب توجه اذهان و افكار عمومي ، به مشاركت فعال در ايفاي رسالت خطير ملي و مذهبي براي حفظ ، احياء و توسعه اين منابع ارزشمند ، برخي اثرات زيست محيطي جنگلها را بر مي شماريم تا روند فزايند تجاوز وتخريب جنگلها كاهش يابد و در نهايت متوقف شود ، چرا كه متعقديم حفاظت و توسعه جنگلها با عزم و اراده ملي و همكاري و همدلي هموطنان عزيز و همچنين تلاش مجدانه مسئولين و متخصصين كه زمام امور را در دست دارند امكان پذير است.جنگلهاي واقع در اراضي جلگه اي ، ميان بند و ارتفاعات فوقاني حوضه هاي آبخيز با تنظيم جريانهاي آبي ، جلوگيري از فرسايش آب، ، باد ،خاك و طغيان رودخانه ها ، افزايش عمر مفيد مخازن آبي و سدها تعديل آب و هواي محيط وتامين آب مورد نياز اراضي كشاورزي ، پشتوانه اي مطمئن براي زمين هاي كشاورزي واقع در دشت هاي مشرف به حوضه هاي آبخيز به شمار مي آيند و در افزايش توليد و ارتقاي كيفي محصولات كشاورزي در واحد سطح تاثير به سزايي دارند. اراضي جنگلي به دليل ريشه دواندن گياهان و درختان و فعاليت ميكروارگانسيم هاي موجود در جنگلها ، موجب نفوذ نزولات آسماني درخاك و ذخيره اين نزولات مي شوند به طوري كه هر هكتار جنگل قادر به ذخيره سازي 500 تا 2 هزار متر مكعب آب است. ضمن اين كه زمان نفوذ يك ليتر آب در جنگل حدود 7 دقيقه و در اراضي كشاورزي 46 دقيقه است در حالي كه در مناطق غير جنگلي اين زمان به حدود 4 ساعت افزايش مي يابد.به عبارتي توان نفوذ پذيري نزولات در خاك هاي جنگلي 40 برابر بيشتر از اراضي غير جنگلي است. پوشش هاي گياهي به ويژه درختان در كاهش آلودگي هواي ناشي از سوخت واحدهاي صنعتي ، خودروها ومنازل تاثير به سزايي دارند. جنگلها از مصرف كنندگان عمده دي اكسيد كربن ناشي از سوختهاي ياد شده هستند. جنگلها با انجام عمل فتوسنتزيكي از منابع مهم توليد اكسيژن مورد نياز جانوران و انسان به شمار مي آيند. به طوري كه هر هكتار جنگل قادر به توليد اكسيژن مورد نياز دست كم ده نفر در طول سال خواهد بود.به دليل تنوع ساختار افقي و عمودي درختان جنگلي ، به ويژه وجود درختاني با سرشت متفاوت و طبقات ارتفاعي مختلف ، جنگلها در مطلوبيت بهره مندي از اثرات فيزيكي، شيميايي و حرارتي پرتو خورشيد براي انسان ها تاثير به سزايي دارند، ضمن اين كه وضعيت تابش نور خورشيد در فضاي جنگلي نقش موثري در آرامش روحي انسانها دارد. جنگلها موجب تعديل آب و هواي محيط مي شوند ، در ساعات روز به اين دليل كه شاخ و برگ درختان مانند حفاظي در برابر پرتو نوراني خورشيد قرار مي گيرند ، دماي هواي جنگل كمتر از دماي فضاي غير جنگلي است و در طول شب نيز به اين دليل كه تغيير و انعكاس حرارتي دما در محيط وخاك جنگلي كمتر است ، هواي محيط جنگلي خنك تر از فضاي باز است .در جنگل ، تركيبي از آواي دلنواز پرندگان ، جريان آب دره ها و رودخانه ها و به هم خوردن برگها و شاخه ها به روح و روان آدمي آرامش مي بخشد. از آنجا كه محيط جنگلي فاقد انواع صداهاي گوشخراش و مخرب است ، محيطي امن و آرامش بخش براي استراحت انسانهاي خسته از فعاليت در مراكز صنعتي و شهري درايام فراغت است. شاخ و برگ درختان جنگلي گرد و غبار هوا را كه توسط باد جابه جا مي شوند ، جذب ميكنند و آلودگي هوا را كاهش مي دهند. سرب معلق در هوا حاصل فعاليت واحدهاي صنعتي و وسايل نقليه موتوري و يكي از مواد سمي وخطرناك براي انسان است كه از طريق تنفس جذب مي شود و عوارض و پيامدهاي ناگواري بر سلامت انسان دارد. يكي از اثرات مفيد جنگلها جذب مقدار زيادي از دوده سرب معلق درهوا است كه از عوامل حفظ تندرستي انسان به شمار مي آيد .سيماي ظاهري درختان چشم انداز آرامش بخش ومطلوبي براي انسان به شمار مي آيد. درختان ودرختچه ها به دليل دارا بودن رنگهاي مختلف چشم اندازي طبيعي و ديدني در برابر ديدگان آدمي قرار مي دهند . به ويژه رنگ سبز برگ درختان كه از نظر رواشناسي از جمله رنگهاي آرامش بخش است. جنگل همچنين در زيبا سازي محيط زندگي جوامع بشري جايگاه ويژه اي دارد. مقاومت جنگل در مقابل ويرانگري هاي باد و طوفان ، نشانه و نمادي از دوستي طبيعت و بشر است . درختان جنگلي در كاهش سرعت باد و طوفان نقش بسزايي دارند وموجب كاهش اثرات تخريبي اين عوامل مي شوند . پوشش گياهي درختان به دليل حفاظت از خاك ، قدرت نگهداري وجذب نزولات وكاهش سرعت سقوط برف و باران بر زمين نقش انكار ناپذيري در جلوگيري از جاري شدن سيلاب و كاهش اثرات مخرب آن دارد. با توجه به اين كه كاهش درجه حرارت هوا سهمي در افزايش رطوبت نسبي هوا دارد، درختان جنگلي با جذب نزولات و ذخيره كردن آن در سفره هاي آب هاي زير زميني و تبخير آن در ايام خشك ، موجب افزايش رطوبت نسبي هوا در فضاي جنگل مي شوند. افزون بر اين كه شاخ و برگ درختان با جلوگيري از تابش مستقيم نور خورشيد و كاهش اثرات تخريبي پرتوهاي خورشيدي ، مانع تبخير سطحي رطوبت خاك مي شوند.درختان با جذب ،نگهداري و افزايش زمان ذوب برفها بر روي شاخ و برگ خود از تجمع آنها جلوگيري كرده و مانع حركت توده هاي عظيم برف به شكل بهمن مي شوند.از آنجا كه توليد دي اكسيد كربن ناشي از سوختهاي فسيلي انعكاس پرتوهاي خورشيدي را از زمين ناممكن مي سازد، در نتيجه ميانگين گرماي زمين افزايش يافته و پديده موسوم به گلخانه اي ايجاد مي شود كه اختلال در محيط زيست انساني را به دنبال دارد. بنابراين حفاظت وتوسعه جنگلها موجب جذب و رسوب دي اكسيد كربن ومانع افزايش گرماي زمين و بروز پديده گلخانه اي خواهد شد. جنگلها بعنوان محيط زيست طبيعي ، مامن بسياري از حيوانات وحشي و پرندگان هستند و نقش موثر آنان در بهسازي محيط زيست انكار ناپذير است.با توجه به رشد فزاينده جمعيت انساني و توسعه بي حد و حصر تكنولوژي و قرارگرفتن در عصر فرا صنعتي كه جوامع بشري از يك طرف با محدوديت منابع جنگلي و از سوي ديگر با آلودگي محيط زيست دست به گريبان هستند، نقش و جايگاه جنگلها به دليل برخورداري از ارزش هاي فراوان و متنوع در جلوگيري از آلودگي ها اجتناب ناپذير است. همان طور كه مي دانيم لايه ازن به مثابه سپري دفاعي در تقابل با اثرات تخريبي پرتو فرابنفش داراي اهميت ويژه است . جنگلها با تثبيت لايه ازن موجب كاهش آثار زيانبار پرتوهاي فرابنفش و بيماريهاي ناشي از آن خواهند شد. كنترل آفات و امراض گياهي و جلوگيري از هجوم گونه هاي مهاجم به محصولات كشاورزي، پديد آمدن ارزشهاي زيبايي شناختي و هنري ، توليد انواع فراوردهاي غير چوبي ، امكان فعاليتهاي جنبي مانند پرورش انواع آبزيان ، زنبورداري ، توليد قارچ ، فراهم ساختن زمينه هاي گردشگري و بسياري از فوايد ارزشمند ديگر دست آوردهاي گرانبهايي هستند كه به يمن حضور و حفاظت جنگلها در اختيار بشر قرار گرفته اند. اهميت روز افزون نقش زيست محيطي جنگلها و تاثير همه جانبه آن در توسعه پايدار ايجاب مي كند براي ترويج فرهنگ حفاظت و حراست از جنگلها و به منظور برخورداري كامل از كليه ارزشهاي زيست محيطي دست در دست يكديگر ،تلاشي مشترك را عينيت بخشيم تا جنگلها همچنان به عنوان ابزار آرامش و سعاتمندي نسلهاي امروز و فردا پايدار بمانند.
دكتر محمدرضا مروي مهاجر
استاد دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران

جنگل ارس



تصوير بسيار زيبا از جنگلهاي منطقه ايران توراني استان اردبيل .
درختان و درختچه هاي زيباي ارس ( juniperus ) كه با ديدن تصاوير لزوم اجراي طرح هاي حمايتي و حفاظتي در اين منطقه بيشتر احساس ميشود . اين جنگلها در مسير فيروز آباد به هشتجين قرار دارد


مقدمه


به نام خداوند بزرگ و بي همتا

با سلام و درود بيكران به همه عزيزاني كه وبلاگ دوست و وبلاگ نويس هستند بوسيله اين مقدمه كوتاه آغاز اين وبلاگ را شروع مي كنم و به اطلاع عزيزان و دوستداران طبيعيت مي رسانم اين وبلاگ در زمينه منابع طبيعي و كشاورزي و لزوم ترويج و گسترش اين رشته همراه با مقالات و تصاوير متنوع خواهد بود براي بهتر شدن اين وبلاگ به كمك نظرات و پيشنهادات شما عزيزان نيازمنديم با نظر دادن ما را بيش از پيش ياري فرماييد
موفق باشيد